|
نگاهی کوتاه به روشنفکری و تمایز آن با تحصیلکردگی و نخبهگرایی: نگاهی تطبیقی میان ایران و غرب
مقدمه (این نوشته با بررسی کتاب های مختلف ولی بدون ذکر منابع و استناد دهی تنظیم گردیده است). مفهوم روشنفکری یکی ازبحث انگیزترین و پرفرازونشیبترین مفاهیم در تاریخ اندیشه معاصر است. اگرچه این واژه درنگاه اول مترادف با دانایی و آگاهی به نظر میرسد، اما در واقع، روشنفکر بودن با صرفِ تحصیلکرده بودن یا برخورداری از موقعیت نخبگی تفاوت ماهوی دارد. این نوشته به بررسی چیستی روشنفکری، تعریف روشنفکر، تمایز آن با مفاهیم مشابه، و مقایسه تطبیقی میان روشنفکران ایرانی و غربی میپردازد. تعریف روشنفکری (Intellectualism) روشنفکری؛ یک وضعیت یا جریان فکری است که بر پایه خردورزی، آگاهی انتقادی و دغدغه مندی نسبت به مسائل انسانی و اجتماعی شکل میگیرد. روشنفکری یعنی به کارگیری عقل برای پرسشگری از سنت ها، ساختارهای قدرت، باورهای عمومی و وضعیت موجود، با هدف ارتقاء آگاهی و پیشبرد عدالت، آزادی و حقیقت. روشنفکری نه صرفاً دانستن، بلکه «فکر کردن برای رهایی» است ـ هم در سطح فردی و هم جمعی. این مفهوم اغلب با مسئولیت پذیری اجتماعی، دفاع از آزادی اندیشه و نقد ایدئولوژی ها همراه است. تعریف روشنفکر (Intellectual) روشنفکر کسی است که با تکیه بر خرد، آگاهی انتقادی و مسئولیت اجتماعی، به نقد سنتها، قدرتها و ساختارهای ناعادلانه میپردازد. روشنفکر نه تنها دانا بلکه دغدغه مند است. او نمیپذیرد که حقیقت را در انحصار قدرت یا عادتهای فکری ببیند و تلاش دارد آگاهی عمومی را ارتقا دهد حتی اگر هزینهاش انزوا، سانسور یا طرد باشد. تفاوت روشنفکر، تحصیلکرده و نخبه گاهی میان روشنفکر، تحصیل کرده و نخبه اختلاط مفهومی و مصداقی به وجود می آید. تفاوت آشکار این سه بحث راروشن تر مینماید. تحصیلکرده: فردی با دانش تخصصی و مدرک دانشگاهی است، اما الزاماً دغدغه نقد اجتماعی یا اصلاح فرهنگی ندارد. روش شناسی (متدولوژی) گرچه مقوله ای لازم است ولی نمی تواند جایگزین مدرک دانشگاهی گردد. نخبه (Elite): کسی است که بهدلیل ثروت، قدرت یا جایگاه علمی در رأس جامعه قرار دارد، اما نه لزوماً در جهت عدالت اجتماعی. روشنفکر: فردی است که دغدغه عمومی دارد، با وجدان بیدار جامعه یکی میشود و به نقد سنت و قدرت میپردازد. نمونههایی از هر گروه روشنفکران: سِرجان ملکم، عارف قزوینی، صادق هدایت، جمالزاده، طباطبائی، ایرج میرزا، ملک الشعرای بهار، حمید عنایت،علی شریعتی [1]، ژان پل سارتر، میشل فوکو و نوال السعداوی.[2] تحصیلکردگان: اساتید دانشگاه یا متخصصانی که درگیر نقد اجتماعی نیستند. نخبگان: سیاستمداران ممتاز یا چهرههای ثروتمند که تأثیرگذارند اما الزاماً روشنفکر نیستند. مقایسه تطبیقی روشنفکران ایرانی و غربی ۱. دغدغههای اصلی: - ایرانیها: هویت، سنت، دین و مدرنیته. - غربیها: آزادی فردی، نقد قدرت، ساختارهای مدرن. تفاوت دغدغه ها ناشی از مسائل موجود در هر جامعه و فرهنگ ایرانی ـ شرقی و غرب است. از این حیث به نظر می رسد که روشنفکر ایرانی در آغاز راه است. ۲. جایگاه در جامعه: - ایرانیها با سانسور و طرد روبهرو هستند. این موضوع از ابتدای بروز روشنفکری (منورالفکر) در ایران دوره ی قاجار بوده است. وجود مقولاتی مانند: «کتب ضاله»، «ارتداد»، «غرب زدگی» و «شرع» از عوامل محدود کننده بوده و می باشند. - غربیها در فضای آزادتر فعالیت میکنند. ۳. نسبت با دین: - ایرانیها یا منتقد دیناند یا بازخوان آن. انتقادها گاهی جزئی و گاهی در برابر تمامیت دین است. در بازخوانی با مقوله هایی مانند: «روشنفکر مذهبی» یا «نواندیشی دینی» و «اسلام ایرانی» روبرو هستیم که هنوز به مبانی و پایه های استواری دست نیافته است. (وممکن است هرگز دست نیابد) - غربیها بیشتر به ایدئولوژیهای مدرن میپردازند. ۴. تعهد اخلاقی: - هر دو به حقیقت، عدالت و آگاهیبخشی متعهدند. نتیجهگیری روشنفکری نه یک مدرک است، نه یک مقام؛ بلکه نوعی زیست اخلاقی و آگاهانه است در برابر مسائل زمانه. در ایران، این مسیر با موانعی چون سنتهای قدرتمند، ساختار سیاسی بسته و بحران هویت همراه بوده، در حالی که در غرب، روشنفکران بیشتر با نقد سیستمهای مدرن و سرمایهداری درگیر بودهاند. در هر دو حال، روشنفکری یعنی ایستادن در برابر دروغهای نهادینه (خلافگویی نهادینه، تبلیغات گسترده) و گفتن حقیقت حتی اگر هیچکس نخواهد آن را بشنود.
[1] در روشنفکری علی شریعتی بحث های زیادی وجود دارد. آیا روشنفکر بوده یا رفرمیست یا یک انقلابی. در اظهارات خود به روش شناسی و مستندسازی علمی پایبندی نداشته است. بیشتر به نقد سنت پرداخته تا ایدئولوژی. در نقد ساختار قدرت ارتجاعی بوده و به سنت بازگشت نموده است. در مقوله های دین، آزادی و عدالت اجتماعی نیز التقاطگرا و پراکنده گویی نموده است. اما به جهت ورود به مباحث روشنفکری و استفاده صریح یا استعاره گونه از آن به عنوان یک روشنفکر از وی نام برده می شود. [2] نوال سعداوی 1931 ـ 2021.م: نویسنده، کنشگر اجتماعی، فمینیست، روانپزشک، و پزشک مصری بود. به گمان برخی، سعداوی بزرگترین نماینده زنان رماننویس عرب است که در رمانهایش بیش از همه به زندگی خود پرداختهاست. برچسبها: روشنفکر, روشنفکری |+| نوشته شده توسط علی امینی در یکشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۴ و ساعت 21:24 |
