« گلگشت » در یاسوج

از نخستین « گردهمایی سراسری سردفتران وبلاگ نویس » در سال 1390 تا « سیزدهمین همایش جامعه مجازی دفاتر اسناد رسمی کشور در یاسوج » هفت سال گذشت و بذری که هفت سال پیش به همت پیش‌کسوتان خوش‌نام نشانده شد اکنون به درختی پرثمر تبدیل شده و شاخسار آن در استان‌های مختلف گسترده است و همین امر موجب تنوع حضور همکاران در سیزدهمین همایش است.

اما این بار به جای پرداختن به مسائل صنفی که شیوه گذشتۀ نگارنده در آستانۀ آغاز همایش‌ها بود برآن شدم که از کتاب وزین « گلکشت در وطن » اثر دانشمند فرزانه و نویسنده و پژوهشگر نامدار مرحوم ایرج افشار، سفرنامه نویسی‌ِ مربوط به یاسوج را در وبلاگ بیاورم باشد که عطش گشت و گذار همکاران که در این نشست به یاد ماندنی شرکت می‌نمایند اندکی فروکش نموده و از طبیعت زیبای استان بیشتر بهره‌مند گردند.

نمی‌توان از همایش نوشت و به یاد تلاشگر این عرصه یعنی « عبدالله خادمی » شهید منا نامی به میان نیاورد . روحش شاد و یادش گرامی .

نمی‌توان در خصوص همایش نگاشت و به احترام و پاسداشت، سر تعظیم در برابر پیش‌کسوتان و اساتید این عرصه و به‌خصوص جنابان مسلم آقاصفری، سید علیرضا طباطبائی و مهدی عادلی فرود نیاورد.

نمی‌توان به همایش رفت و بوسه قدردانی بر دست میزبانان و فراهم‌آورندگان رفاه و آسایش همکاران نَزَد و عرض خسته نباشید به آنان تقدیم ننمود . در همایش یاسوج علاوه بر دوست و همکار گرامی جناب آقای سید رسول رسولی که مسئول کمیتۀ اجرائی شورای‌عالی می‌باشند، دیگرهمکاران استانی، دوست و همکار ارجمندم جناب آقای روانسالار، همکار فرهیخته و فاضل و اهل قلم سرکار خانم فرهادی که از قدمای وبلاگ‌نویس و حاضران در نشست‌ها بوده و در عرصه سردفتری هم دغدغه‌مند است و هم صاحب اندیشه و فکر سترک در اعتلای جایگاه دفاتر اسناد رسمی، جنابان بزمیان و جانپناه ودیگر همکاران استانی که سعادت آشنائی نزدیک به آنان دست نداده تلاش بسیار نموده و زحمت بی‌شمار در برگزاری همایش برخویش هموار نموده‌اند. باشد که تلاش این بزرگواران گامی محکم باشد در اعتلای جایگاه دفاتر اسناد رسمی درخدمت به جامعه در سیزدهمین همایش سراسری جامعه مجازی دفاتر اسناد رسمی کشور.

سفرنامه شادروان ایرج افشار را از اردکان به سمت یاسوج آغاز می نمایم باشد که مقبول اهل ادب و نظر افتد.


برچسب‌ها: همایش سیزدهم جامعه مجازی, ایرج افشار, یاسوج
ادامه مطلب
|+| نوشته شده توسط علی امینی در پنجشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۹۷ و ساعت 2:48  
 از مقامات تبتل تا فنا / پله پله تا ملاقات خدا

تفاوتی نمی‌کرد تو را می‌شناسد یا نه . وقتی به او سلام می‌کردی در هر حالتی بود تمام قد برپا می‌ایستاد و جواب سلام می گفت و در آغوش‌ات می کشید . چهره مردانه و نمکین‌اش به خنده می‌شکفت و اگر هم خودت را معرفی نمی‌کردی نمی پرسید ولی مراتب احترام و تواضع به کمال ادا می‌نمود و آرامشی را که در وجودش بود به روان‌ات می ریخت . درخت هرچه پربارتر سرخیمده‌تر و رود هرچه ژرف‌تر آرامتر!

هم‌نشینی با او لذت بخش بود . سخن که آغاز می نمود دانش و تجربه بود که از کلام‌اش جاری می‌شد . احترام در بیان و قاطعیت در منطق تو را به فروتنی وا می‌داشت . مپندار که ناگزیر به سکوت هستی که در مباحثه حقوقی تا شرط‌بندی هم پیش می‌رفت و چون جوانی پرانرژی شور به آموختن را آشکار می ساخت و بدنبال ادله‌ات می‌گشت و دلایل خویش آشکار می ساخت . تا مجاب شوی و در همان حال در اوج تواضع بود . درخت تو گر بار دانش بگیرد ...

به مدد حافظۀ قوی و قدرت استنباط به تمامی امور اصلی و فرعی دفتر اشراف داشت . نه فقط آموخته بود ، که تجربه کرده بود . نه فقط علم دفتر داشت که در دفاع قضائی در این باره نیز خبره بود . بارها خود و دوستان از تجربۀ بی مثال او بهره برده بودیم . هنر از کار برآید به سخندانی نیست .

می گفت : کار را از «کارمندی» آغاز نموده و در تمام قسمت‌های دفترخانه کار کرده و تجربه اندوخته تا به منصب دفتریاری نائل آمده و در آن‌جا نیز به کمال رسیده و «سردفتردفترخانۀ اسنادرسمی» شده . در شغل خویش از خاک به افلاک رسیده .

با آن همه تجربه ، خویش را زندانی مکان و زمان ننموده و اعتلای صنف را به اتکاء اخلاق و قانون در بیرون از زمان کار و مکان دفتر جستجو نموده . از دانشنامه سردفتران آغاز و به جامعه مجازی وبلاگ نویسان ورود کرد و منتخب جامعه سردفتران و دفتریاران آذربایجان غربی بود و سپس با بالاترین رأی به کانون استان ورود پیدا کرد . از مؤسسین و اعضای برجستۀ شورایعالی جامعه مجازی بود. همه این راه را رفت تا در همه جا از جامعه شغلی خود بگوید و با قانون و دلیل و اخلاق خواست‌های دفاتر اسناد رسمی را بگوید و برآن پای بفشارد . آخرین ملاقات در همایش مشهد بود . آن‌چنان در کلام صداقت داشت که سخن‌اش لاجرم بردل می نشست و مخاطب را مجاب می کرد و در همه حال اندیشه را در راه هدف به کار می برد ... آری چنین کنند بزرگان .

اوسردفتری فاضل ، اندیشمند ، قانون‌دان ، متدین و اخلاق مدار بود و در راهی که رفت روح و جان را به دانش و معرفت صیقل داد و آن‌گاه ....

ذی‌حجه 94 قصد حج بیت‌الله حرام نمود تا در این منزلگاه نیز داشته وانباشتۀ خویش بیازماید و بقیۀ ماجرا را گفتنی نیست که همه می‌دانند ...

بگذار تصور کنم ... رنگ و ریائی که نداشت پس دلق و رنگ را به سوئی نهاد و احرام سپید به تن کرد . آن‌که عمری را با علم و اخلاق گذرانیده پس عارف به مکان و زمان و حرمت ایام بوده است . حتما با خدای خویش رازی داشته و چون همۀ انسان‌ها نیازی . رازش ندانم ولی نیازش را از سابقۀ گذار زندگی‌اش می توان حدس زد . اعمال خویش به جای آورده به طواف رفته . نماز گزارده . دل دریایی‌اش را به صحرای عرفات و مشعر سپرده و آن‌گاه به منی .... آری به منی رفته . رفته تا هم مناسک به جای آورد و هم شیطان نفس را بکشد . اگر او از این سفر برمی گشت ..... به کجا رسیده بود ؟ او راه خویش را در دنیای خویش به استواری سپرد و به پلۀ آخر رسید . عمری به صداقت و ملاقاتی با صداقت ...

بیش از دوماه چراغ امید را در خانه دل نکُشتیم و با آرزوی بازگشت‌اش به انتظار نشستیم . هر روز خبر گرفتیم و هر لحظه را با دلشوره سپردیم اما امید را از خانه دل بیرون نکردیم .. تا این که آن خبری که منتظر نبودیم رسید و امید را در دل ما کشت . حاج عبدالله خادمی سردفتر دفترخانه شماره 1 مهاباد و استاد اخلاق و دانش نیز جان به جان آفرین تسلیم کرده و به ملاقاتی خانه‌نشین منزلگاه حضرت دوست شده تا از حقوق به حضرت حق جل‌وعلی برسد . روحش شاد و رحمت و رضوان الهی بر او فزون باد .

این ضایعه دردناک را خدمت خانوادۀ محترم و مصیبت‌دیده‌اش ، همکاران محترم آذربایجان‌غربی ، جامعه مجازی و شورایعالی جامعه مجازی ، تمامی همکاران و دوستان وی تسلیت عرض نموده و برای همه صبر جزیل را بر این فقدان مسئلت می نمایم .


برچسب‌ها: عبدالله خادمی, شورایعالی جامعه مجازی
|+| نوشته شده توسط علی امینی در دوشنبه نهم آذر ۱۳۹۴ و ساعت 23:20  
 همایش نهم ، اتفاقی ویژه

 همایش نهم می‌توانست نباشد . می‌توانست برگزار نشود . می‌توانست گسستی در زنجیرۀ برگزاری همایش‌ها باشد . می‌توانست همت والای برگزاری نشست‌ها را سست کند . می توانست ... اگر : عزم و انگیزۀ راسخ پیش‌کسوتان و تلاش‌گران این عرصه نبود . اگر حرکت درست و به جای اول نبود . اگر همت کمیتۀ اجرایی نبود . اگر ... در یک کلام اگر خواست برگزاری آن در شرایط خاص نبود .

همایش هشتم تجربه‌ای بود که نشان داد : اولا : ما برای برگزاری نشست‌های انبوه و پرحاشیه‌ای که همۀ دوستان می‌خواهند سخن بگویند و خواست‌های خود را مطرح کنند آمادگی نداشتیم . هنوز خانه های خالی جدول متقاطع خود را که از شمال تا جنوب و غرب تا شرق میهن بزرگ امتداد دارد را پر نکرده ایم و هنوز تشکیلاتی که بتواند منسجم و یکپارچه عمل کند را در اختیار نداریم . تشکیلات قوی باید برای لحظه لحظۀ زمان و کلمه کلمۀ گفتارها و تصمیمات آن به آن برنامه داشته باشد . در ابتدای راه بودن و گام‌های بلند را به یکباره و خارج از توان برداشتن این مسائل را حتما در پیش‌رو خواهد داشت . دوم : حاضرین نشست‌ها نیز هنوز اسلوب برگزاری و نتیجه‌گیری را نمی دانند . بر هر هایی روی می گردانند و به هر هویی گردن برمی افراشند . هر کهنه ای را باطل و هر تازه‌ای را نوبر می پندارند . نه آنان را جای عتاب است و نه اینان را محل خطاب که همه یک دل‌اند و بریک خواست و آن دغدغۀ اعتلای جامع شغلی است و خصلت ما بوده که گفته‌اند : العجلة من الشیطان . چون شاهینی اوج می‌گیریم و همچون کبوترچاهی سر درچاه تنهائی خود می بریم . علت آن است که کار جمعی نکرده ایم و شعار دمکراسی داده‌ایم . قطار ایستاده را ارج و به محض حرکت آن را به سنگ زده‌ایم .

به‌جای آن‌که برای همایش بعد به تکاپو باشیم هر کس رایتی برافراشت و گام در راهی که بدان باور داشت گذاشت و آن‌قدر فاصله افتاد که کسی سراغ همایش نگرفت تا خبر آمد خواجه مرد ! و اینجا ساحة الرجال بود که دامن همت به کمر بسته شود و سخن از همایشی محدود و محدد در اقل زمان ممکن و براسلوب قبل فراهم گردد تا راه مستقیم بازشناخته و برهمان منهج به سوی غایت گام برداشته شود . با این پیچۀ غصۀ برطاقچه دل نشسته که علامت آن بغض در گلو بود که شورای عالی جامعه مجازی تصمیم به برگزاری همایش نهم گرفت و بعد اللتی و التی و همت بی مثال کمیتۀ اجرائی و مسئول آن که مدد از حق می ستاند و در راه آرمانش استوار گام برمی‌دارد به سمت تهران حرکت کردیم .

اگر نه زود ولی ورود ما به محل برگزاری همایش یعنی کانون سردفتران تهران چندان هم دیر نبود و برخی دوستانی که زودتر از راه رسیده بودند در محلی مشغول صرف صبحانه‌ای ساده بودند و کمیتۀ اجرائی در تکاپوی آغاز جلسه . لذت جان‌نواز دیداری دوباره و روشن شدن دیده‌‌‌ها به چهره‌های آشنا .

همه چیزمرتب می‌نمود و با برنامه . اولین هدیه کلاسوری و در آن جزوه‌ای مشتمل بر نوشته‌ها و دیدگاه‌های همکاران حاضر در مورد «فضای مجازی دفاتراسنادرسمی به قلم وبلاگ‌نوبسان » بود . همین اشارتی بود از انگیزه و پیشرفت و تکامل جمعی که خود بوده‌اند و خود و دغدغه و همکاری و بهبودی همایش‌ها یکی پس از دیگری.

وارد سالن جلسات هیأت مدیره کانون شدیم . اولین چیزی که توجه را جلب می‌‌نمود ، تصویر زیبای صورت مصمم همکار فرهیخته و معززمان حاج عبدالله خادمی عضو برجستۀ شورایعالی و کارت معرفی مخصوص همایش بر قاب عکس آویخته در صدر جلسه بود که امید است در همایش بعدی ریاست و اداره جلسه را بعهده گیرد و با همان شور و استحکام و دغدغه‌ای که در بیان و چهره‌اش آشکار می شود از قانون و عمل و تجربه بگوید و دلسوزانه بر منافع صنف پای بفشارد.

جلسه پس از طی مراسم رسمی با سخنرانی توجیهی و توضیحی ریاست شورا آغاز که ضمن بیان تشکر از حضور همکاران از چگونگی و ضرورت و محدودیت های برگزاری نشست به اختصار سخن به میان آمد و ای کاش امکانی فراهم شود تا این جلسات در فضای مجازی مستقیما برای همکاران سراسر کشور منتشر شود تا موجب اتحاد و همدلی بیشتر گردد .

جناب آقای مسلم آقا صفری همیشه گزیده می گوید و کوتاه . این بار نیز تمامی مقصود را در جمله‌هایی کوتاه ریخت تا همه تلاش خود در برگزاری این نشست اشاره نموده باشد . نوبت به مسئول کمیته اجرایی شورایعالی و متصدی توانمند برگزاری همایش بود که گفتاری مبسوط بیان داشت در ارتباطات و وبلاگ‌نویسی . فراز سخن مشترک همه‌گان تأسف از عدم امکان حضور تمامی همکاران علاقمند و فعال و فرهیخته در همایش بود که حداقل به این بهانه تجدید دیداری می کنند و دل‌ها را به هم نزدیک‌تر.

بخش اول جلسه که سخن و نقد و را‌ه‌کارهای همکاران حاضر بود آغاز شد و محورهای اصلی و اجمالی‌ آن‌ها را می‌توان اینگونه برشمرد:

علل اصلی عدم فعالیت وبلاگ‌ها چون گذشته ، آفات کم کاری در وبلاگ‌نویسی ، ارتباط و تکنولوژی‌های نو ، تمرکز وبلاگ‌ها ، آزادی بیان و اندیشه در وبلاگ‌ها ، تشخیص و تئوریزه و قانونی کردن مطالبات و بیان و تشریح آن وهمچنین تولید دانش صنفی و پیگیری آن در وبلاگ‌ها ـ توسط نگارنده بعمل آمد ـ ، اخلاق صنفی در گروه‌های مجازی ، تمرکز بر پارسونداربه عنوان سایت رسمی جامعه مجازی .

البته تصمیم شورا به جهت محدودیت همایش عدم تصمیم‌گیری در موضوعات در صلاحیت همایش‌ها بود که این موضوع کاملا رعایت شد تا جایی که انتخاباتی که بر اساس شیوه نامه شورایعالی بایستی به عمل می آمد انجام نشد و همچنین بیانیۀ پایانی که مرسوم همایش‌ها و مصوب شورا بود جای خود را به اطلاعیه ای داد که در این وبلاگ منتشر شده است . علیرغم برخی زمزمه‌های عجولانه که از سر جوانی یا نبود آگاهی پیش و پس همایش وجود داشته ، این همایش نیز مانند هشت همایش قبلی محل همدلی و هم‌رنگی و اصرار بر مطالبات صنفی و اعتلای جایگاه دفاتر بود .

نشست صبح نشان داد هم‌دلی ها بسیار ، سخنان هم‌سان و خواست‌ها فراوان است و همه آماده تلاش و گام نهادن درمسیر مطلوب می باشند اگر چه در راه و روش تفاوت سلیقه و نظر وجود داشته باشد . این نقطۀ امیدی مثبت در همه همایش‌ها بوده و هست .

جلسه بعد‌ازظهر برخلاف جلسه صبح که در سالن هیأت مدیره کانون و مختص اعضای جامعه مجازی بود ، در سالن عمومی کانون برگزار گردید و این نشان خروج از اختصاصی بودن جلسه و حضور دوستان و همکاران و مسئولین بود . وقتی که فرامرز جمشیدی کاری را به عهده می‌گیرد نه فقط سنگ تمام می‌گذارد در حدی که خویش ـ و حتماً همکارانش ـ را می‌آزارد که همیشه باید منتظر شگفتی‌های شیرین باشی . اولین آن حضور مجری توانا جناب دکتر فرزاد جمشیدی بود که سحر بیان دارد و سلاست گفتار و حافظه پایدار . شهامت در سخن و رمز و راز گفتن . نثرش به شعر می ماند و غوغا می کند در دکلمه و نظم . مبهوت می شوی و سراسر ذوق و شور . این‌گونه بود که آغاز برنامه را به سرود ملی و تلاوت یکی از برجسته‌ترین قاریان کشور سپرد و تا پایان جلسه کام دوستان را به سخنان شیرین نمود و دامنی از گل نثار همه کرد از بوستان ادب و بیان‌اش .

حضورجناب آقای دکتر احمد تویسرکانی و معاونین محترم ایشان علاوه برآن که به جایگاه جامعه مجازی دفاتر اسناد رسمی رسمیت داد ، سخنرانی ایشان نشان از آشکار بودن انسجام دفاتر در بیان خواست‌ها و اعتلای جایگاه علمی و صنفی دفاتر از طریق انتشار مطالب در وبلاگ‌ها و وبسایت‌ها بود که اوج آن را ایشان در موضوع ثبت آنی دانست . ذکر خیر از همکار عزیز و غایب‌‌مان جناب آقای خادمی و ابراز خرسندی از حضور در جمع سردفتران فرهیخته و همچنین تأکید بر استفاده از توانائی علمی و نشر آن در وبلاگ و وبسایت در جهت تثبیت جایگاه اسناد رسمی و آینده استفاده از تکنولوژی روز در دفاتر مجموعه سخنان ایشان را تشکیل می داد .

پیش از آغاز سخنرانی معاونت محترم قوۀ قضائیه ، مسئول کمیته اجرائی شورایعالی در سخنانی مبسوط ، گزارشی از جامعه مجازی سردفتران و دفتریاران وبلاگ‌نویس و تلاش‌ آنان تا رسیدن به جامعه مجازی دفاتر اسناد رسمی و تشکیل شورایعالی ، در حضور ریاست سازمان بیان نمود که مبین لزوم کارائی بیشتر برای رسیدن به اهداف می بود .

پس از سخنان جناب تویسرکانی بار دیگر فرزاد جمشیدی عرصه سخن را بدست گرفت و با بیانی سحر انگیز به توصیف مردی پرداخت که در اوج فروتنی پرچمدار و مصدر تشکیل جامعه مجازی و حرکت آن تا کنونی بوده و اکنون که به افتخار بازنشستگی از یک عمر تلاش صادقانه و امانت‌داری در سمت سردفتری اسناد رسمی نائل آمده جای آن دارد که در این مجلس گرانسنگ به پاس او از جای برخواست و به وی و تلاش او احترام گذارد . سخن از سیدعلیرضا طباطبائی سردفتر دوست داشتنی 3 یزد بود .

لوح وزین یادبودی که از سوی جامعه مجازی و شورایعالی مزین به متن تقدیر زیبایی بود ، به همراه مجموعه سه جلدی دیوان ماندگار شاهنامه فردوسی ، احیاگر زبان فارسی که به سفارش اعضای شورایعالی و سلیقه و تلاش همکار گرامی و عضو شورایعالی جناب آقای رسولی در مشهد تهیه شده بود توسط ریاست سازمان و اعضای هیأت مدیره تقدیم وی گردید و ایشان نیز معاونت محترم قوۀ قضائیه را با هدیه شاهنامه فردوسی در پاسداشت بازنشستگی خود شریک نموده و صفای باطنی کاتبین بالعدل را شناسانید .

شکوه مراسم اعلام نشده چنان شگفتی آفرید که بهت حاضرین همراه با شور و هیجان واشک شوق بود وتبریک و شادباش .

این پایان کار نبود . هنوز ساعتی فرصت بود که دوستان برای آخرین بخش از برنامه در سالن هیأت مدیره حاضر و برجای خویش قرار گیرند تا آخرین سخنان را ازهمراه همیشگی جامعه مجازی یعنی جناب دشتی اردکانی رئیس هیأت مدیره کانون که در همه حال همکاری و همراهی خود را به منصه ظهور رسانیده بشنوند . وی با خیر مقدم و شوق دیدار یکایک همکاران و آرزوی همایشی پرشکوه‌تر سخن را آغاز و با بیان سخنانی که از دل بر می آمد ادامه و در پایان افقی را برای آینده دفاتر اسناد رسمی توصیف کرد که که ابتدای آن انسجام و پایان آن گام نهادن در مسیری مستمر و اساسی برای آینده شغلی و حرفه‌ای تمامی دفاتر بود .

مانند همۀ همایش‌‌ها وقت وداع رسید و امید به دیداری دوباره . عکس های یادگاری و دست‌ها بود که به مهر ردوبدل و آغوش‌ها بود که برای وداع گشوده می‌شد . حرمت پیش‌کسوتان چون همیشه پاس داشته می‌شد و زبان از وصف سعادت دیدار کوتاه . همایش نهم روزی بود ولی روزگاری داشت جدای همه همایش‌‌ها . به امید دیداری پرشکوه در همایش دهم .


برچسب‌ها: نهمین همایش جامعه مجازی دفاتر اسناد رسمی, سید علیرضا طباطبائی, دکتر احمد تویسرکانی
|+| نوشته شده توسط علی امینی در شنبه هفتم آذر ۱۳۹۴ و ساعت 5:57  
 اطلاعیه نهمین همایش جامعه مجازی دفاتر اسناد رسمی

جامعه مجازی دفاتر اسناد رسمی نهمین همایش یک روزۀ خود را به صورت محدود و با حضور وبلاگ نویسان حوزه دفاتر اسناد رسمی در تاریخ 23 آبان ماه 1392 در محل کانون سردفتران و دفتریاران و با حضور شورایعالی جامعه مجازی برگزار نمود .

جلسه صبح این همایش به سخنرانی کوتاه رئیس و نائب رئیس محترم شورا و سخنان مبسوط جناب آقای مسلم آقای صفری و سپس تبادل نظر حاضرین در مورد آسیب شناسی فضای مجازی و فعالیت وبلاگها و بیان نظرات حاضرین اختصاص داشته و جلسه بعدازظهر با حضور ریاست محترم سازمان ثبت اسناد واملاک کشور و معاونین و اعضای هیأت مدیره و مسئولین بخش های کانون و دانشگاه علمی کاربردی در سالن اجتماعات کانون برگزار گردید و ریاست محترم سازمان به سخنرانی پرداخت و سپس مراسم  پاسداشت بازنشستگی جناب اقای سید علیرضا طباطبائی سردفتر 3 یزد ، عضو کانون محترم یزد و رئیس شورای عالی جامعه مجازی بعمل آمد . این همایش با سخنرانی جناب آقای دشتی اردکانی در سالن جلسات به کار خود پایان و به جهت محدود بودن همایش و عدم اتخاذ  تصمیم و انتشار بیانیۀ پایان در آن ، اطلاعیه زیر از سوی شورایعالی در این خصوص در سایت پارسوندار منتشر گردید .

 

اطلاعیه

 

به نام او که آگاه به سر ضمیر است

 با درود و سلام و احترام به تمامی عزیزان فعال در فضای مجازی در حوزه دفاتر اسناد رسمی کشور

 اینک که به فضل الهی و یاری دوستان و همت کمیته اجرایی و اعضای موقت آن ، همایش نهم با هدف معرفی و شناساندن جامعه مجازی دفاتر اسناد رسمی کشور و تثبیت جایگاه رفیع آن نزد مسئولین عالی‌رتبه و متولیان امر دفاتراسنادرسمی و یافتن راه‌کارهای مناسب در راستای فعال سازی وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های این حوزه و هدایت فضای مجازی طبق اصول مصوب و آسیب‌شناسی لازم برگزار شد و به یاری حق‌تعالی توفیق نسبی به دست آمد ، موارد زیر به استحضار کلیۀ فعالان فضای مجازی میرسد :

1ـ نظر به این‌که علی‌رغم تلاش‌های انجام شده ، همایش نهم در محل مقرر به علت عدم امکانات لازم در این مقطع منتفی شد و کمیته منتخب همایش هشتم نیز موفق به تعیین محل جدید و گزارش به شورایعالی نگردید ، شورا مصمم شد در زمان اندک باقیمانده همایش را به صورت محدود با اهداف فوق الذکر برگزار نماید .

2 ـ از آن جا که فرصت اندک بود و تدارک مکان و اسکان و تهیه مقدمات برای جمع کثیر همکاران در فضای مجازی با مشکل جدی روبرو و از طرفی طبق شیوه‌نامه جامعه‌ مجازی ، عزیزان در گروه‌های اجتماعی درخواست عضویت به شورایعالی ارائه ننموده بودند ، لذا شورا تصمیم گرفت با توجه به فوریت امر ، همایش نهم را با حضور وبلاگ‌نویسان که بعضاً مدیریت گروه‌ها را نیز عهده دار هستند ، برگزار نماید و با توجه به این‌که تعداد مشتاقان به حضور در همایش‌های جامعه مجازی زیاد و اعلام عمومی و استقبال عزیزان با عنایت به امکانات محدود ، شورایعالی را با مشکل جدی از حیث میزبانی روبرو می ساخت ، اعضای شورا بر آن شدند تا دعوت از وبلاگ نویسان از طریق پیامک و تماس تلفنی صورت گیرد .

3 ـ نظر به مراتب فوق و عدم امکان برگزاری نشست با حضور اکثریتی اعضاء و فعالان عرصه مجازی ، این همایش بدون بیانیه پایانی و مصوبه به کار خود پایان داد و انتخاب سایر اعضای کمیته اجرائی و موارد لازم به طرح ، به همایش دهم در اردیبهشت 95 موکول گردید .

4ـ بدینوسیله از کلیه وبلاگ نویسانی که دعوت ما را پذیرفته و با پذیرش رنج سفر در این همایش حضور یافتند و همکارانی که توفیق زیارتشان را نداشتیم ، تقدیر و سپاسگزای می شود .

 

 شورایعالی جامعه مجازی دفاتر اسناد رسمی ـ آبانماه 1394

 

 


برچسب‌ها: نهمین, همایش, جامعه, مجازی
|+| نوشته شده توسط علی امینی در شنبه هفتم آذر ۱۳۹۴ و ساعت 1:10  
 شکوه بازنشستگی

 

هر آغازی را پایانی است ولی هر پایانی می تواند خود آغازی باشد همچون زایشی نو و حیاتی دوباره . بازنشستگی اصطلاحی است که در مورد پایان کار شاغلین به کارهای کشوری و لشکری به کار برده می شود و جامعه شناسان و روانشنان و پژوهش‌گران امور اجتماعی دوره بازنشستگی را به عنوان مبحثی مستقل که دارای عوارض و نتایجی است مورد بحث وبررسی قرار میدهند . برخی آن را پایان عمر مفید یک انسان می‌دانند . برخی بازنشسته‌گان به فراموشی سپرده می شوند و رابطه‌ آنان با شغل‌شان گسسته می‌شود و برخی تا پایان عمرطبیعی خویش درگیر کار خود هستند . این دسته هم دو گونه‌اند . برخی درگیر فجایع دوران کاری خود هستند و باید پاسخ کارهای کرده و ناکرده خویش بدهند ولی برخی تجربیات و دانش‌ گران‌بهای‌شان چون دُر و گوهر خریدار دارد و در محفل خود بالانشین هستند و محترم و هر جا گام می‌گذارند کلاه‌ها به افتخارشان از سر برداشته می شود ، تجربیات‌شان ارزشمند و آموخته‌هایشان را در هیچ کلاس و کتابی یافت می نتوان نمود . اینان افتخار صنف خویش بوده حضورشان به جایگاه شغلی افتخار داده است . شَرف المکان بِالمکین .

یکی از این افراد همکار بزرگوار و ارجمند ما جناب آقای سید علیرضا طباطبائی بافقی سردفتر بازنشستۀ دفترخانه شماره 3 یزد می باشد که سال 1394 پایان دوره اشتغال او در دفترخانه و زایش دوباره وی به عنوان سردفتری کارآزموده ، عالم و کاردان می باشد . طباطبائی که دانشنامۀ حقوق خود را از دانشگاه تهران دریافت نموده بود اگرچه در دفترخانه فرسوده شد ولی همچون یک جوان توانا است و در بیان خواست‌های صنف شهامت دارد .

طباطبائی همچون یک جوان فعال .

طباطبائی همچون یک جوان تیز هوش و سریع الانتقال .

طباطبائی همچون یک جوان مبدع و مبتکر .

طباطبائی از تکنولوژی روز بهره می برد و پا به پای جوانان بلکه بهتر از آنان به تکنولوژی روز دفاتر آشنا.

طباطبائی دانشنامه سیار و جامع  ثبت آنی .

طباطبائی به حواشی دفتر مانند مسائل اداره کار و غیره آشنا

طباطبائی اولین وبلاگ‌ نویس در حوزه دفاتر اسناد رسمی

 طباطبائی .... و طباطبائی پایه گذار جامعه مجازی سردفتران و دفتریاران بود و به همین تعداد طباطبائی که شمردم بر صدر همایش‌های جامعه مجازی نشست . اولین رئیس شورایعالی جامعه مجازی شد . در اولین کانون یزد عضویت یافت . دانش و تجربه و جایگاه او هرگز از تواضع‌اش نکاست . مصداق درخت هر چه بارش بیش سرش فروتر بود . اخلاق حسنۀ و متانت او نشان از سیادت‌اش داشت . او مورد احترام تمامی سردفتران بود و می ماند .

گرچه بازنشستگی طباطبائی زایشی نو است ولی از این که از مشکلات سردفتری که خود آن را به عنوان «میرزا بنویس» «سرابی فریبنده» می خواند آسوده شده به ایشان تبریک می گویم ولی از این‌که از جایگاه سردفتری جدا شده ابراز تأسف می کنم و اگر نتوانسته ام ذره‌ای از احساس ارادت و شاگردی خود به ایشان را بیان و ادا کنم پوزش خواسته و برای ایشان در همه حال تندرستی و عزت روزافزون را مسئلت نموده و سایه‌اش بر شاگردان معنوی بی‌شمارش گسترده باد .


برچسب‌ها: سید علیرضا طباطبائی, بازنشستگی, سردفتر
|+| نوشته شده توسط علی امینی در شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۴ و ساعت 22:16  
 بازگشت بلاگفا و مشکلات ما !

 

1ـ بلاگفا بعد از مدتها از کما در آمد . در این مدت خیلی سخن‌ها ناگفته ماند و «همچون استخوانی در گلو» . قطعی بلاگفا و عدم ارائه سرویس کم کاری را افزون بخشید . لازم است گلایه خود را بیان و این بازگشت را هم تبریک بگویم و هم خسته نباشید . موضوع عدم توجه به کاربر داستانی طولانی دارد . شاید روزی پایان پذیرد . اما نتایجی داشت . مهمترین آن تأکید بر درستی نظری بود که در تأسیس پارسوندار عرضه کردم و آن : لزوم دادن خدمات از سوی خودمان به همکاران است تا نه دیگر خبری از تبلیغات جوراب زنانه باشد و نه نگرانی بابت قطعی و فیلتر شدن و .... .

2ـ بلاگفا بعد از نشست مشهد مختل شد . نتوانستم بنگارم و اتهامات ناروا و خام را در خانه خود پاسخگو باشم و شفاف کنم . آن نشست برکاتی داشت . آفاتی را هم نمودار نمود . آن چه بود و شد همزمان با نشست چالوس گردید . نتایج نشست چالوس پایان کار نیست . آغاز کار است . در نشست نهم می بایستی نقشۀ راه شفاف گردد و بنا استحکام یابد . نوزایی است و ورود به مرحله جدید کار جامعه مجازی . آن‌چه مهم است انسجام دفاتر اسناد رسمی و اتحاد همکاران برای همکاری بر اساس توانائی‌هاست . این موضوع از مبانی کار جامعه مجازی بوده .

3ـ انتخابات کانون قم به جهت وابستگی نگارنده به حوزه ثبت قم از اهمیت ویژه ای برخوردار است . روند برگزاری انتخابات گرچه طولانی شد ولی آن را خدمت همکاران و انتخاب‌شدگان تبریک عرض نموده به تشکیل کانونی تأثیرگذار امیدوارم .

4ـ موضوع حق التحریر دفاتر با انجام دیدارها و نزدیک شدن زمان اعلام آن با موضوعات دیگری همانند حذف دفاتر جاری ، قانون پیش‌فروش ساختمان و رایزنی های بررسی قانون دفاتر در مجلس همزمان شد . این همزمانی‌ها موجب کاهش نسبی خواست‌ها وبیان ستم‌های روا شده به دفاتر گردید . دفاتری که حق الزحمه غیرمنطقی خود را براساس محاسبه غیرمنطقی‌تر چهارسال پیش دریافت نموده ولی تمامی هزینه‌های آنان سالی دوبارو بیشترافزایش یافته است . سیمای غیرملی نیز جانبدارانه نفت بر آتش هیمه تخریب دفاتر می ریزد . بقاء و سلامت دفاتر و اسناد مردم به ایجاد رابطه عادلانه میان خدمت و دستمزد و بازگشت به قانون و انصاف و واقعیت‌های موجود جامعه دارد . امید است همکاران با حساسیت با موضوع برخورد نموده و بر ایفای حقوق خود پافشاری مجدانه کنند .

و در پایان امیدوارم علیرغم مشکلات و دلمشغولی‌ها بیشتربه کاروبار و رونق خانۀ خود بپردازم .

 

برچسب‌ها: نشست هشتم جامعه مجازی, کانون قم, حق التحریر دفاتر
|+| نوشته شده توسط علی امینی در پنجشنبه یازدهم تیر ۱۳۹۴ و ساعت 18:32  
 مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس !

1ـ دو ماهی بود خود را دائم به خاطر فراموشی مکرر و اهمال بی مورد سرزنش می کردم . آن هم برای یک کار ساده و کم هزینه ! در آخرین نشست خودمان را موظف نموده بودیم ماهیانه حق عضویتی را برای پارس وندار بپردازیم و من این وظیفه را فراموش می کردم . تا این که همت بر اهمال پیروز شد و کار را انجام و مراتب را به مسئول مربوطه اعلام کردم . ایشان با پیامی مرا غرق تعجب نمود . وی ضمن اعلام وصول حق عضویت اظهار نمود چون همکاران به اتفاق عمل نکرده اند حساب را غیر فعال نموده اند ! ( نقل به مضمون ) من البته برای تنبیه خود حق عضویت تا آخر سال 92 را پرداخت نمودم ولی نتوانستم حیرت خود را از « این مشکل » مخفی دارم و به دنبال پرسش از « دانشمند مجلس » نباشم .

2ـ در همان نشست پربرکت مقرر شد شیوه نامه ای تهیه شود و پارس وندار بشود پل ارتباطی اهالی جامعه مجازی و همچنین مردم . شیوه نامه ای هم تهیه شده و برای بررسی به ترتیبی ارسال شده اما هنوز خبری نشده . باز باید از «دانشمند مجلس» کمک خواست که «مشکل» را چه سان بایستی حل و فصل نمود ؟ حیف است زحمات جناب جمشیدی و تیم محترم همراه و هزینه ای که صرف شده در تأخیر بماند وپارس وندار زیبا مهجور. می دانم جناب جمشیدی اخیرا خود را شدیدا به مصایب مسئولیت گرفتار نموده لذا بهتر است همراهان چاره ای بیندیشند.

3ـ چندی است مرسوم شده برگزاری و تشکیل جلسه ای اعلام و ناگهان لغو شود ! و به جای آن نیز ناگهان انجام جلسه ای در خبرها آید ! دورادور اخبار مشکلات می رسد . فکر می کنم این خوب نیست . شاید اگر برنامه ریزی ها دقیق‌تر شود شاهد این لغو برنامه ها نباشیم . از همایش شش دی سال گذشته گرفته تا همایش تکریم امسال و جلسه مدیران کانون ها .  

4ـ در گذشته ای نه چندان نزدیک اینجانب به جهت رعایت تصمیمات ثبت استان در مورد تقسیم اسناد با عدم النفع محقق و معتنابهی مواجه شدم که هیچکس پاسخگوی زیان نبود . می دانیم با اجرای سیستم ثبت الکترونیک اسناد تمامی اطلاعات دفاتر به صورت شفاف و به روز و دقیق در دست سازمان محترم ثبت اسناد و املاک و ادارات تابعه است. آیا « دانشمند مجلس » می تواند به این « مشکل » بنده پاسخ دهد که آیا در جایی دیده اند چنانچه به جهت سوء استفاده از آمار و اطلاعات و خروج آن از ادارات زیانی به دفاتر وارد شود چه کسی مسئول است و چگونه جبران خواهد شد ؟ آیا در مقررات تکلیفی را به صورت منجز و گویا ملاحظه نموده اند ؟

5ـ ماهی از شش دی گذشت . آب ها از آسیاب افتاد . شور و هیجان ها با انجام خوب مراسم فروکش نمود . امسال همچون اول ماه شوال و نامگذاری عید فطر اختلاف بین علماء افتاد که چه نام دهند این روزِ نه به بار و نه به دار را ؟! چه ترجیح بلامرجحی است استناد به نامگذاری این روز توسط پیشکسوتان محترم در گذشته ای که سال ها پیگیری نشده بود بر مسوده ای که در زمان ما بر نام و نشان آن توسط پیشکسوتان اتفاق حاصل شد ؟! چه دفتر باشد و سردفتر و چه دفاتر باشد و ذکر محاسن و مخاطر آیا بهتر نیست «دانشمندان مجلس» تا سالی به ششم دی مانده بر روز و هفته و نام و نشان و مراسم آن اتفاق کنند تا موضوع «مشکل» نشود که بخواهیم از« دانشمند مجلس » باز پرسیم ؟!


برچسب‌ها: پارس وندار, شش دی, ثبت آنی
|+| نوشته شده توسط علی امینی در جمعه یازدهم بهمن ۱۳۹۲ و ساعت 0:22  
 آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

بسم الله النور

را بنابر سلیقه درخشانش بر صدر کلام می نشانم که ورود آرام و متین و بزرگوارانه اش به دفتر به گاهی بود که درانجام وظیفه خود سر بر اسناد فرو برده بودم و ناگهان نوری جابجا شد چون سر برافراشتم ملاحت چهره اش تمامی وجودم را به شعف گرمی بخشید و روشن نمود . 

او همه بزرگواری بود و حیرت را درچهره ام می خواند و من شاگردی دستپاچه که مبادا در کلاس ادب و متانتش خطایی ناخواسته مرا از آموختن باز دارد .

ندانستم چگونه گذشت و چه گفت و چه شنیدم و همه آن چه که به رسم میهمان نوازی باید انجام می دادم یک به یک جای خود را تغییر دادند تا هیچ نکنم و او با آن لبخند نمکین و شیرین اش پیشنهاد چند عکس یادگاری بدهد و عذر مرا برای تأمل چند دقیقه ای بپذیرد تا افتخار همراهی اش را در دیدار دوست و همکار وبلاگ نویسی که در نشست ها نیامده بود نصیبم کند و بعد باقی ماجرا که شرح اش را به زیبائی داده اند و البته آن همه لطف و احسانی را که به بنده و خانواده ام ارزانی داشته اند نیست مگر نتیجه کرم و بزرگواری و بزرگ منشی حضرتش و گرنه « من همان خاکم که هستم »

دوم : درنشست اصفهان که اول بارسعادت آشنائی از نزدیک خدمت جناب جمشیدی نصیب من شد در بین صحبت ها و تلمذاتی که از ایشان داشتم به موضوع دیدار دوستان جامعه مجازی از وبلاگ یکدیگر شد و این که چه خوب است وقتی به وبلاگ همکاری مراجعه می کنیم و آن را به مثابه خانه و سرای آن شخص می دانیم کاری کنیم که ورود و خروج مان نمود داشته باشد و لااقل به سلامی و عرض ادبی هم که شده رابطه ای برقرار کنیم .

این را یادآوری کردم تا عرض کنم جناب جمشیدی پای را از عرصه مجازی بیرون گذاشت و برای نشان دادن قدر و منزلت این قوم و پای بندی خود به آموزه « یدالله مع الجماعة » رنج سفر بر خود هموار کرده و تا نی ریز به دیدار استاد عزیزمان جناب جلالی میرود و هم به تشرف زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها نائل شده و برای آموزاندن اهمیت همدلی ها و حرکت به سوی اتفاق و پای فشردن بر اتحاد به شاگردانی همچون بنده وقت گذارده و رنج سفر بر خود هموار می کند .

سوم و نتیجه : از طرف خود  و خانواده ام از محبتی که جناب جمشیدی در حق مان مبذول داشته و اجازه دادند در خدمت شان باشم تشکر می کنم و از تمام کاستی ها ـ که البته همه اش کاستی بود و ایشان بزرگوارانه قلم بر سهو ما کشیده اند ـ پوزش می طلبم و چه قدر خوب است در برهه ای که این همه مسائل و مشکلات وجود داشته و باید همکاران دامن همت برکمر زده و با توجه به تشکیل کانون ها و لزوم ادامه کار و گسترش جوامع نیاز به تلاش بیشتر است بزرگان صنف به این دیدارها گستردگی بخشیده و اگر همچون جناب جمشیدی آن همت مردانه را برای شهر به شهر رفتن نداریم لااقل در شهر و دیار خود به دیدار یکدیگر رفته و باب آشنایی و تحکیم دوستی ها و همدلی ها جهت به سامان رساندن اوضاع و احوال خود را داشته باشیم .     

میدانم که اساتید و بزرگان حرفه را بخلی در یاد دادن نیست و نوآموزانی همانند بنده را نیز شوق بی حد و نیاز وافر به آموختن  است که تا « کاتب بالعدل » شدن راه دشوار است و بسیار .


برچسب‌ها: بنچاق در قم
|+| نوشته شده توسط علی امینی در یکشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۲ و ساعت 1:10  
 من و تردیداتم ـ به بهانه 5 مین نشست جامعه مجازی ـ

هر چه به نهم و دهم آبان نزدیکتر می شدم تردید در رفتن به نشست بیشتر بر من غلبه می کرد ! گرچه دیدار دوستان غنیمت است و بحث و آموختن و تبادل تجارب فرصت . اگر چه بنا بر برنامه ریزی دقیق میزبان بسیار بسیار بزرگوار و منظم ، علی الحساب حصه خود را پیشاپیش پرداخت کرده بودم ولی داشتم فکر می کردم چه لزومی دارد این همه راه ـ یا بخوانید راه طولانی ـ را بپیمایم تا به مقصد برسم و آخر هفته خویش را به بحث و گفتگوهای دراز در مورد مصائب و مشاکل تاریخی و جدید الحدوث دفاتر بگذرانم ! بگذار من هم به جای کاتب العدل ، جالب البخت باشم و بی دغدغه به کار و بار خویش مشغول ، اما چاره نبود . رودربایستی و حس خوب شرکت در نشست و کنفرانس هم که شده مرا راه انداخت .

با خود فکر می کردم راه من نزدیک است ولی چقدر باید حوصله وانگیزه داشته باشند کسانی که راه طولانی به این شهر دود و دم و دردسر یا د.د.ت ـ دود و دم و ترافیک ــ را حالا با هوایپما ، قطار ، اتوبوس و ماشین شخصی ـ حتی اگر این روزها قطارها و ماشین ها راحت اند ـ طی می کنند ـ مانند حضرات اساتید و همکاران طباطبائی از یزد ، خادمی از مهاباد ، عطاریفر از مراغه ، خانم ها فرهادی و حاتمی از یاسوج و اردبیل و .... ـ  تا در پنجمین نشست جامعه مجازی سردفتران و دفتریاران وبلاگ نویس شرکت کنند . حتی اگر اولین جامعه متشکل مجازی شناخته شده در فضای سایبری ایران باشد ! حتی اگر محل اسکان و برخی گفتگوی های آن در فضایی دلنشین بر تارک دل جنگل لویزان در شمال تهران باشد که همچون نگینی برجسته پایتخت را چون حلقۀ انگشتری در پیرامون و زیر نگاه مدرن خویش داشته و حتی اگر این که دوستان از راه رسیده با ذوق و شوق زائد الوصفی مورد استقبال بزرگوارانه و گرم برگزار کنندگان قرار گرفته و بلافاصله سراغ دیگران را هم بگیرند !  واقعا چقدر انگیزه و حوصله میخواهد . من که در خود سراغ نداشتم ! البته چایی داغی را که از فلاسک مبارک در هوای خنک با سوهان حبه قم تقدیم داشتم بسیار به همگی مان چسبید .

متأسفانه به جلسه افتتاحیه که روز اول نشست و در سالن اجتماعات کانون و با برنامه ریزی خاص و بسیار موفقی انجام شد نمی توانم ایرادی بگیرم . باید اعتراف کنم اگر نمی رفتم ، درک نکردن این جلسه خسرانی مبین بود . قرائت قرآن توسط استاد حاج کریم منصوری که قرائت او در اجلاس سران هنوز در یادها باقی مانده و اجرای فوق العاده برنامه توسط دکتر فرزاد جمشیدی که کلامش همچو نقل و نباتی بود که بر قایق بادپا به آرامی و با سرعت ساری و جاری می شد و حلاوتی را به کام می ریخت ناموصوف و سخنرانانی که عالمانه و به خوبی و با سلیقه و دقت انتخاب شده بودند ، هر کدام مکمل یکدیگر در جهت هر چه بهتر برگزار شدن مراسم و در جهت نشست .

موضوعات ارائه شده نیز کاملا ویژۀ سردفتران وبلاگ نویس و علاقمندان به فضای مجازی بود . نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد . حاکمیت سند ، نگاه جامعه شناختی و انسان شناسانه به دفاتر و وبلاگ نویسی دفاتر و ملاحظات فنی آن هر کدام موضوع بکری بود که تا سخنرانی ها  شنیده نشود یا متن آن ملاحظه نگردد ارزش و محتوی آن ادراک نخواهد شد .

برای اولین بارهم بود که میدیدم اعضای برجسته هیأت مدیره محترم کانون تمام وقت در یک جلسه حضور می یابند . سخنان افتتاحیه ریاست نیز بسیار خوب بود . هر چند که میدانم این دغدغه ها نمی تواند انگیزه کافی برای حضور در این جلسات باشد .

حضور اختصاصی ایشان در روز پایانی نشست و مهر بیش از حد ایشان به یک یک حاضران و بی ریایی در جلسه و سخنان داهیانه ، جامع ، حساب شده ، دلسوزانه ، بلند نظرانه و بیان تلاش های بی وقفه جهت اعتلای صنف حرکت در مسیر قانون و گزارش کارهای انجام شده برای آسایش وصیانت حرفه ، یا سخنان جناب گودرزی دیگر عضو هیأت مدیره در مورد بیمه و یا حضور جنابان آقا صفری و سیروس ، میراب زاده و عظیمیان که با مهر و فروتنی پرسش ها را پاسخ گفته و با همکاران وبلاگ نویس که شاید دومین باری بود که در کانون حضور می یافتند عکس یادگاری می انداختند ، نمی توانست برای سردفتری همچون من که توقعات و انتظاراتش بسیار است و کار را به دیگران سپرده که خود در آسایش باشد ، دلیلی شود که به خود زحمت سفر و حضور بدهد .

هر چه باشد من ! ساخته شده ام برای وبلاگ نویسی و حتی جامعه مجازی به برکت وجود من شکل گرفته ! و آئینه تمام نمای بیان مشکلات و معضلات و کاستی ها و کمی ها و اشتباهات و سوء مدیریت ها و حیف و میل ها و وضعیت نابسامان دفاتر و ... هستم و نظرات بلندم را افراد باید عملی کنند نه این که این همه راه را طی کنم و هزینه نمایم تا سخنان و تعالیل و کارهای دیگران را بشنوم ! من ! بارها و بارها نسخه چگونگی حل مشاکل و اعتلای صنف را پیچیده و عالمانه نظرات خویش را بیان کرده ام اکنون این دیگران هستند که بایستی با استفاده امکاناتی که البته من ! در اختیار آنان گذارده ام به عملی کردن ایده ها و فرضیه های من ! وهمکارانم بپردازند !

من البته باز نمی توانستم رفتن خودم را به جلسه ای توجیه کنم که تلاش داشت مشکلاتی را بررسی نماید که من نقشی در ایجاد آن نداشتم ! از طرفی اگر کار در دفترخانه و به عنوان سردفتر نشد جای دیگر! واقعا چه اهمیتی داشت که بخشی از جلسات به خطراتی که جامعه سردفتری اسناد رسمی را تهدید می کند اختصاص یابد؟! کار پر درآمد و کم مشغله و بی مسئولیت و راحت همچون سردفتری که در دنیا کم نیست . یکیش دلالی ، دیگری اش بنگاه داری و آن یکی اش برنامه ریزی برای مشاغلی که اعضایش حال و حوصله یا دانش کافی برای برنامه ریزی ندارند . آن سال ها می گفتند با یک خط موبایل و یک دسته دلار سر چهارراه استانبول میشود بهترین درآمد را داشت. مگر جمشید بسم الله نبود ؟!

مرا چه کار به این که دست و آستین بالا زده و کمر همت علمی  و عملی بربندم تا تلاش ملی سازمان ثبت در جهت سیستم ثبت الکترونیک اسناد موسوم به ثبت آنی را در مسیر حق و قانون و جهت رفاه خلایق و کم شدن بار مسئولیت مان و ایجاد نظم درامور اموال و اسناد کشوری به سلامت به  مقصد عالی اش برسانم ؟!!

راستی جناب دشتی می فرمود طرح اصلاح قانون دفاتر درکمسیون مجلس شورا مطرح است و از تلاش هایی که ایشان وهمکاران داشتند گزارش می داد . خواست ایشان این بود که همکاران در این باره نیز به تلاش علمی و عملی در سطح کشور بپردازند . با خودم فکر می کردم ما در دفاتر کم دغدغه داریم که بخواهیم به این مسائل هم فکر کنیم ؟! نهایت این که طرحی را قانون می کنند که ما را به سطح کارمندی تنزل دهد و تمامی دغدغه های کتابت بالعدل ونیز مزایای بی حد و حصر شغلی مان !! را می گیرد . چه بهتر از این ؟! تازه می شویم کارمند و حقوق بگیر دولت و در قبال روزی دوساعت کارمفید ـ مطابق آمار ـ با آب باریکه ساخته و چند شغله می شویم ! دغدغه اش کمتر مزایایش بهتر ! تازه از دست کارمندان و خواست ها و مشکلاتشان و ادارات مختلف ارباب توقع که در این سال ها شده ایم عملۀ بی جیره و مواجب آنان و مصحح اغلاط شان نیز خلاص می شویم ! بگذار مثلا حتی همکار عزیز و  ارجمندم آقای اسحاقی رئیس جامعه قم روز تعطیلش را خراب کرده و آن همه گرفتاری های شخصی اش را که می دانم رها کند و به دغدغه این قانون روز جمعه به تهران بیاید تا در تدوین قانونی مناسب مجلسیان را یاری بخشند . بگذار قانونی تصویب کنند که سال بعدش ماده واحد ، دو سال بعدش تبصره و سال سومش اصلاحیه بخورد و بر سردرگمی ها بیفزاید ! مگر می توان تجارب نظری و عملی یک صنف را نادیده گرفت و برایش قانون نوشت ؟!

حسب تصویب جلسات قبل ، سایت جامعه مجازی نیز به همت و تلاش قابل تقدیر و فوق العاده جناب جمشیدی مسئول روابط عمومی جامعه و همکارانشان و به خصوص مهندس خوش خلق و دوست داشتنی و مؤدب برنامه نویس نیز ایجاد و در این نشست رونمایی شد . الحق که سایت خوبی است و با تصمیمات و نظراتی که مطرح شد بسیار بهتر هم خواهد شد . دیگر می توان حتی زحمت طرح ایراد و انتقاد در وبلاگ را هم به خود ندهیم و این مسائل را عالمانه و خودبینانه و بر محور دانش های شخصی مان در سایت جامعه مطرح کنیم ! می توانیم یک تریبون تازه برای رفتارهای بدیع خود بیابیم ! ضمن این که قرار است تالار گفتگو و سالن همایش و سخنرانی هم داشته باشد . اما آیا همه این ها ارزش رفتن داشت ؟ فکر نمی کنم ! باید در رفتنم به این جلسات تجدید نظر اساسی کنم !

نمیدانم چرا اما با این وجود لحظه جدایی و خداحافظی سخت بود ؟ دلمان نمی خواست تمام شود . شاید به خاطر این بود که خودم اهل تظاهر و خودنمایی هستم و میخواستم به خود بباورانم که این همه زحمت و هزینه و دردسر بی فایده نبوده است و خودم را از تک و تا نیندازم !!  می توانستم با هزینه کمتر در شهر خودم همین پذیرایی و غذا را حالا با کیفیت پائین تر برای خودم فراهم سازم و به جای گرمی محفل دوستان از گرمای شومینه استفاده کنم ! چه تفاوت دارد ؟! با این وجود برای جلسه بعدی چندین دعوت و پیغام و پسغام وجود داشت ! و همکاران مخلصانه برای میزبانی خود توجیه و تعلیل می آوردند ! مگر جامعه مجازی نوبر است ؟! شب هنگام که به خانه رسیدم ترجیح دادم برای فراموشی غم خویش بخوابم !

با این وجود و از باب وظیفه مرسوم ! و ادب معمول از حضرات استاد جمشیدی بزرگوار و خستگی ناپذیر و دلبندان و داماد ارجمندش که حسرت معارفه شان بر دلم ماند و همکارانش جناب سلیمی عزیز و سهرابی گرامی و صادقیان دوست داشتنی تشکر کرده عذر زحمات و جسارت ها را تقدیم می دارم و از پرسنل محترم و تلاشگر کانون  نیز تشکر می نمایم .

این نشست یک بیانیه پایانی هم داشت که می توانید آن را به همراه تصاویر و گزارش نشست در اینجا ببینید .

ضمنا از این پس برای ارتباط با مسائل جامعه مجازی و کل مسائل سردفتری اسناد رسمی می توانید به سایت www.parsvandar.com مراجعه فرمائید .


برچسب‌ها: نشست تهران, سایت پارس وندار, بیانیه نشست وبلاگ نویسان, جامعه مجازی وبلاگ نویسان
|+| نوشته شده توسط علی امینی در یکشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۲ و ساعت 2:34  
 پنجمین نشست جامعه مجازی وبلاگ نویسان حوزه دفاتر اسناد رسمی

رفتیم که باشیم

 

هستیم به ماندگاری

 

 

پنجمین نشست


جامعه مجازی سردفتران و دفتریاران وبلاگ نویس


آبانماه 1392 تهران


برچسب‌ها: نشست پنجم جامعه مجازی, نشست تهران
|+| نوشته شده توسط علی امینی در چهارشنبه هشتم آبان ۱۳۹۲ و ساعت 12:59  
 اندک اندک جمع مستان می رسند ...

فصل خزان و سوز سرما و زردی برگ درختان مانع از آن نمی شود که چون بیشتر به ماه میانی پاییز می رسی دلت بهاری نشود و نه بهاری که چنان گرمی بر وجود بی روحت در این روزها بریزد که یاد تموز کنی . العاقل یکفیه الاشاره .

سخن به ایما و اشاره گذاردن نه به پرهیز از صراحت که برای ورود به مطلب است آهسته آهسته برای مزه مزه کردن طعم خوش دیدارها و تجدید دوستی ها و به درازا کشاندن وصف آن ، که نصف العیش است . نشست آتی جامعه مجازی سردفتران و دفتریاران وبلاگ نویس را می گویم که قرار است در روزهای نهم و دهم آبان ماه به گرمی حضور هم اندیشان و همکاران و هم نویسان که فضای مجازی نقطه وصل شان شده در روزگار تشتت ها و جدایی ها سردی ماه میانی پاییر را بی اثر کند برگزار شود . آن هم در فضایی همه برآمده از ذوق بی پایان برگزار کنندگان در دل زیبای طبیعت .

تقارن این نشست با دو موضوع اجرای «ثبت آنی» وبنیان و روگشائی از«سایت جامعه مجازی» که برآمده از تجربه و هماهنگی نشست های قبلی است اهمیت و حساسیت نشست را دو  چندان کرده . همه شوق و امیدم به برگزاری هر چه با شکوه تر و صمیمانه تر نشست و البته دقیق بودن برنامه ریزی ها و جلسات و بهره مندی از حضور حاضران و به دست آوردن نتایج ملموس در جهت اعتلای حرفه و نشان دادن جایگاه جامعه مجازی است .

در کنار این ها تصور کنیم تلمذها و یادگرفتن ها و گفتگوها و دیدارها و تجدید دوستی ها را در آن طبیعت پاییزی که با توجه به خستگی های مفرط این ماه های اخیر نیازی است ناگزیر برای تجدید قوا و ادامه راه تا رسیدن به نوروز دلپذیر .

برای فرهیختگانی که قصد حضور دارند یا همراهان جامعه مجازی که هنوز تصمیم به شرکت نگرفته اند لازم به تذکر نیست که اعلام تصمیم و همکاری با برگزار کنندگان از لحاظ ثبت نام و انجام باقی امور که در وبلاگ سردفتری و بنچاق از طرف استاد ارجمند و میزبان بزرگوار معین و اعلام گردیده وهمچنین ارسال مقالات تا چه اندازه می تواند موجب بهتر و مفیدتر برگزار شدن نشست شود. به امید دیدار در پنجمین نشست جامعه مجازی آبان ماه ِ تهران .


برچسب‌ها: نشست پنجم جامعه مجازی, نشست تهران
|+| نوشته شده توسط علی امینی در دوشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۲ و ساعت 13:57  
 نامه کمیته حقوقی جامعه مجازی وبلاگ نویسان


نامه کمیته حقوقی جامعه مجازی وبلاگ نویسان حوزه دفاتر اسناد رسمی

به کانون محترم سردفتران ودفتریاران مرکز


هیأت مدیره محترم کانون سردفتران

با سلام و عرض ارادت و آرزوی قبولی طاعات و عبادات باستحضار میرسانم:

موضوع ثبت آنی از یک سال قبل در مطبوعات و رسانه ها و در سخنرانی ها و مصاحبه ها مطرح است بدون این که تعریف مشخصی از آن برای خواص یعنی عوامل اصلی اجرائی (دفاتر اسناد رسمی) شده باشد و بطور قطع تهیه نرم افزار مربوطه از دیر زمانی آغاز شده بدون این که سران دفاتر با نحوه کار با سیستم آشنا شده باشند و یا در یک جلسه آموزشی و توجیهی بخشهای مختلف آن را دیده باشند و این یعنی احساس خطر و همکاران حق دارند با اعلام زودرس مرحله اجرای نهائی آن در شهریور ماه  جاری در یک وضعیت بحرانی و در هاله ای از ابهام قرار گیرند و ندانند سرنوشت آنان و مردم در باب اصلی ترین کارشان که همان تنظیم اسناد ملت است به کجا خواهد انجامید!!

اولا با عنایت به قانون پنج ساله توسعه و عدم صراحت آن در بدست گرفتن کامل ثبت آنی توسط سازمان ثبت انتظار این بود که تهیه برنامه و نرم افزار آن با همکاری سازمان ثبت اسناد بدست کانون سردفتران به عنوان تنها مرجع صنفی دفاتر اسناد رسمی سپرده شود تا از طرفی شائبه استیلای کامل سازمان بر سرنوشت دفاتر منتفی و از طرف دیگر سران دفاتر و دفتریاران با تجربه کافی در امر تنظیم اسناد در تهیه این مهم مشارکت داده شوند و ثانیا" به فرض برداشت صحیح از قانون و اختیار قانونی سازمان در اداره همه جانبه آن لازم بود در تهیه نرم افزار و نحوه عملی شدن آن فراخوان داده میشد و با جمع آوری نظرات کارشناسی برنامه ای قدرتمند و با ظرفیت کامل اجرائی گردد خاطر نشان می سازد  ثبت آنی  چه در معنی علمی و چه در معنای عرفی آن یعنی سرعت در تنظیم و تسلیم اسناد مردم است و به فرض آن که تمام جوانب کار سنجیده شده و توسط کارشناسانی از این حوزه تست شده باشد با وجود دفاتر ثبت سند با همان سبک و سیاق هرگز نخواهد توانست اهداف مورد نظر قانونگذار را عملی سازد زیرا امروز وحتی  بدون استفاده از ثبت آنی هم همکاران قادرند هرتعداد سند مراجعین را در کمترین زمان تولید و پرینت نمایند و آنچه موجب معطلی ارباب رجوع میشود تشریفات سنگین ثبت تمامی متن و محتوای اسناد در دفتر است و ما مشکل نرم افزاری نداشتیم و اگر اندک گرفتاری با شرکتهای خصوصی تهیه کننده نرم افزار هم داشتیم بعلت عدم حمایت متولیانمان در سازمان و کانون بوده است و قابل رفع بود لکن مشکل دفتر یک معضل اساسی بوده و هست و حتی پرینترهای ثبت در دفاتر هم با عنایت به مشکلات مخصوص خود و تثبیت نمودن وضعیت این دفاتر نخواهند توانست بنیادی رفع معضل نمایند لذا لازمه ثبت آنی اصلاح قانون و حذف دفتر از چرخه حرفه است و بدون این حذف انتظار نتیجه و اهداف مورد نظر از ثبت آنی بیهوده است و نه تنها مشکلات مردم و دفاتر حل نخواهد شد بلکه با عنایت به ضعف زیر ساختها و عوامل دست اندرکار الکترونیکی در کشور موجب بروز مشکلات عدیده دیگر نیز خواهد شد و اگر ضعفی در اجرای برنامه ای که اکثریت قریب به اتفاق دفاتر از آن بی اطلاع هستند نیز باشد که مشکلات مضاعف خواهد شد ...اعضای محترم هیئت مدیره خود نیز بعنوان سردفتر فردا گرفتار این معضلات خواهند بود وهمکاران از کانون و هیأت محترم مدیره انتظار دارند هرچه سریعتر رفع نگرانی کنند و این سئوال مطرح است که آیا کانون سردفتران از این همه استرس و اضطراب همکاران خود مطلع است یا خیر؟  آیا از برنامه و نحوه اجرا و نقاط ضعف و قوت آن با خبر است یا خیر؟ اگر بی خبر مانده است که وا اسفا و باید همگی در مقابل نسل آینده و حرفه کتابت شرمنده باشیم و اگر باخبر است انتظار دارند بخشهای مختلف و نحوه اجرای سامانه سراسر مجهول و مبهم را سریعتر اطلاع رسانی نموده و به همکاران خود اطمینان دهد که کار کارشناسی شده و مطلوب است و از اول شهریور ماه جاری هیچگونه خللی در انجام وظایف دفاتر زیر مجموعه پیش نخوهد بود و در صورتی که اجرای آن را توام با مشکلاتی می داند بازهم اطلاع رسانی رفع اضطراب خواهد کرد و بنظر میرسد این مهم از وظایف کانون سردفتران است علی هذا بعنوان عضو کوچکی از این حرفه که با همکاران زیادی از سراسر کشور در فضای مجازی و حقیقی در ارتباط هستم از آن بزرگواران استدعا دارم به نحو مقتضی و پیگیریهای مستمر و قبل از گرفتاری بیشتر خانواده بزرگ سردفتری یا با تشکیل جلسه آموزشی و دعوت از استان ها و سران دفاتر تهران و با حضور مسئولین واحد فن آوری سازمان و از طریق رونمائی از نسخه موجود نرم افزارهمکاران را آشنا نماید و یا اجرای ثبت آنی را تا تحقق موارد فوق به  تعویق اندازد تا بیش از این سران دفاتر دچار کابوس نباشند

کمیته حقوقی جامعه مجازی وبلاگ نویسان حوزه دفاتر  اسناد رسمی

                                 از طرف - طباطبائی بافقی


برچسب‌ها: ثبت آنی, کمیته حقوقی جامعه مجازی وبلاگ نویسان حوزه دفاتر اس
|+| نوشته شده توسط علی امینی در سه شنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۲ و ساعت 10:28  
 نشست اصفهان (6) : حواشی ، جذابیت های خارج از متن

مژده به خوانندگان آخر دفتر رسید !

اگر این قسمت را نمی نگاشتم گزارش کامل نمی شد . اصولا ما ایرانی های عزیز به مسائل خصوصی و حواشی قضیه بیش از اصل علاقمند هستیم . حالا بگذریم که ضرب المثلی تازی می گوید : «علیکم بالمتون لا بالحواشی» ولی از آن جا که بسیاری از ـ بلکه بزرگترین ـ ادبای عرب مانند حافظ ابونعیم اصفهانی یا «امام النحاة» سیبویه شیرازی ایرانی بوده اند دور نیست که در مورد ما گفته باشند . به هر حال اگر این هم نبود ، نشست اصفهان حواشی زیباو جذابیت هایی خارج از متن و دستورداشت که به یادگار نوشتنش لازم بود که : سال ها بیاید و باشید و نباشیم و خطی باشد و یادی به یادگار .

بارندگی شدید و منقطع  قم تا اصفهان که دراردیبهشت ماه مرا ناگزیر از توقف در مورچه خورت و نوشیدن چایی و به کار انداختن بخاری ماشین نمود آنقدر مرا خسته کرد که وقتی به اتاقم رفتم مرا به چنان خواب عمیقی برد که همان چند ساعت اول فول شدم و هنگامی که راهنمای مهمان سرا برای آوردن جناب هم اتاقی ارجمندم کلید به در می انداخت و نمی توانست آن را باز کند بیدار شدم و چون در را گشودم ـ اللهم صلی علی محمد و آل محمد ـ دیدگانم به جمال زیبا و نمکین و مردانه و ودوست داشتنی جناب جمشیدی افتاد ، همانگونه که در وبلاگش دیده بودم «نسخه برابر اصل بود» و چون با احترام و آن حیای جبلی ، خود را معرفی نمود از فرط خستگی نتوانست لبخند را روی چهره ام ببیند یعنی این که : جناب جمشیدی پس خیال فرمودید الآن بنده فکر می کنم همکاری هستید که ساعت پنج تشریف آورده اید صبح به خیر بگویید ! حضرتش علیرغم خستگی مفرط چنان با نظم و ترتیب و سلیقه مثال زدنی و به سرعت خود را آماده خواب نمود که وصف ناشدنی است . این نظم را هر روز دیدم . صبح ها تقریبا ساعت پنج و نیم بیدار می شدیم و از محضرش درس معرفت و تجربه دفتری و اخلاق سردفتری می گرفتم و این حسن آشنائی در فضای مجازی بود که دوستی مان یک شبه ره صد ساله پیمود گرچه کاشف به عمل آمد که بنده خدمت عموی بزرگوار و شریفشان از قبل سعادت آشنائی داشته و منتی بزرگ بر سر بنده دارند . ایشان حامل سه نسل ـ بلکه بیشتر ـ تجربه دفترخانه ای بود . از ایشان یاد گرفتم که نگذارم کسی از دفترخانه ناراضی بیرون برود و چگونه مواظب اختلاط دارائی دیگران به اموالم باشم ! از ایشان خواستم هر بار تجربتی از کوله بار غنی خویش چون تحفه ای در وبلاگ وزینش بگذارد . اما ! تواضع عارفانه ایشان بارها و بارها مرا در حد دلخوری شرمگین ساخت .

ولی این موجب نشد که با تمام ناراحتی  و لزوم پرهیز ، با حرص ولع گشنه ی قحطی زده ای به تلیت آبگوشت و بریانی نهار روز اول که به سلیقه میزبانان از نوع خوبش تهیه شده بود هجوم نبرم و مصداق کلوا و اشربوا حتی تتفجروا را عینیت نبخشم .

 شاید دلم خوش بود که به هر حال شب به کوه صفه خواهیم زد و در کنار خواجو و سی وسه پل هم راه پیمایی می کنیم. در معیت جنابان رستگار و جان پناه به کوه صفه رفتیم و دیدم چند تن از همکاران خانم به همراه جناب میزبان مهربان سلیمی عزیز آمده اند و سپس با عبور از خیابان های شلوغ از سی و سه پل و گذشتیم و دمی را کنار خواجو با صحبت با همکاران گذراندیم و رودخانه تازه به آب افتاده اصفهان برای خودش هیجانی داشت بیش از ما . گویی سال ها به بندش کشیده اند که چنین خروشان و شتابان سکوت شب را می شکند و نسیم با خود می آورد .

دیرهنگام برگشتیم و خوابیدم و فردا صبح احمدی میانه عزیز که همراه هیشگی وبلاگ نویسان است و این بار در غیاب عمو جلالی بزرگ که حتی به کشک و پشم هم پشت کرده و قبله گاه عوض کرده و به جلسه نیامده با جعبه شیرینی نوقان آمد و با آن حسن خلق و لبخند و گزیده گویی مهربانانه ما را شرمنده کرد .

این همان کاری بود که به شکل دیگر همکار بزرگوار اراکی مان یعنی جناب فرهنگ اخوان هزاوه انجام داد . دو جلد کتاب گرانبهای حقوق و اقتصاد و بایسته های حقوق بازار سرمایه که اولی ترجمه و دومی تألیف و در نوع خود منحصر به فرد است را هدیه آورد . چقدر بر خود بالیدم و خرسند شدم و غرور شغلی مرا گرفت که دختر فرزانه و با تحصیلات عالیه یک همکار ، مترجم و مؤلف این دو کتاب به همراه  اساتید و همکاران خود می باشد . در همین جا مجددا از این همکار بزرگوار و البته دختر بزرگ زاده ی گرانقدرشان تشکر می کنم و چقدر این دوکتاب مفید و دارای اطلاعات ارزشمند و تحلیل های خوب است و بنده را خوشحال کرد و مانده ام بی قرار تا جبران محبت کنم و به گونه ای لذت حلاوت ِ به جان نشسته را با آنان به شراکت گذارم . همین گونه است صبیه مکرمه جناب جمشیدی که شاعری فلسفه خوانده یا فلسفه خوانده ای ـ کلمه فیلسوف را به کار نبردم مبادا ناراحت شوند ـ شاعر است و اثری هم به چاپ سپرده و در کار دفترخانه و وبلاگ هم هست و چقدر عزیز و محبوب پدر و الحمدلله با کمالات و همچون پدر خود با فضایل تحسین برانگیز و داستانی دارد بس شگفت که مرا اجازت نقل آن نیست . ـ این هم از گنج های دست یافته سرنوشت خوب هم اتاق بودن بود ـ

بعد از صرف صبحانه روز جمعه،جناب جمشیدی عزیز میزی به عظمت آراست به سادگی مزین به کیک تولدی  . هم تولد پدر گرامی اش ـ از همکاران بازنشسته ـ بود و هم سالروز تأسیس دفترخانه اش . شماره 555 . چقدر نظم و وقت شناسی و قدرشناسی و غایت اندیشی این همکار بزرگوار دوست داشتنی و غبطه برانگیز است ! خدای به من توفیق تلمذ بیشتر در محضرش را نصیب نماید . شب قبلش بود گویا که داستان شماره دفتر و تولد را فرموده بود و دلم میخواهد همان را در وبلاگش بگذارد برای جاودانه شدن . چه عکس های یادگاری و چه دیده بوسی هایی کردیم . همه خاطره انگیز .

و چه جالب بود غیبت میزبانان ! و چه راست فرمود آن همکاری که نگاشت : «ما میزبان بودیم و میزبانان میهمان» !

و در همین جا و بعد از کیک خوران بود که دیدم کوزه گرانی را که درکوزه افتاده اند و تن به سفید امضا سپرده و دامن برکشیده تا بروند ! دوستان و همکاران وبلاگ نویسان مازندرانی واقعا شمع محفل اند و شیرینی مجلس و وزانت آن .

ظهر که برای نهار آخر ـ نامی که یکی از دوستان فکر کنم جناب عطاریفر به کار برد ـ به سالن آمدم افتخار همنشینی با احسان صادقیان عزیز دفتریار دفترخانه 778 دست داد که وبلاگی به همین نام را در کمال مهارت و قدرت اداره می کند و چقدر این وبلاگ مفید و کارا می باشد . جوانی محجوب ، دوست داشتنی ، متواضع که هر وقت آرامش خواستی می توانی به چهره اش بنگری و با او همنشین شوی . آشنائی با وی از محاسن این نشست و افتخارات من بود .

می گویند نباید فقط داشته ها را دید . نداشته ها را نیز باید برشمرد . دیدن این همه به کنار، ندیدن دوستانی که درنشست های قبل بودند و این بار نبودند تنقیص عیش بود و منقصت حضور و بلکه برای آنان نیز خسران مبین و حرمان دیدار یاران دیرین ! به امید آن که در جلسه بعد که در تهران برگزار می شود بار دیگر محفل به وجود همه گرم و تابناک گردد .

مسیر اصفهان تا قم که پایانی بر حرکت آغازین دو روز پیش بود را در معیت دوست و همکارگرامی ام آقای رستگار گذراندم و بهره بردم و :

به پایان آمد این دفتر اما حکایت بلاگرهای حوزه سردفتری انشاء الله همچنان باقی به بقای روزگار باد . والسلام .


برچسب‌ها: نشست اصفهان وبلاگ نویسان حوزه سردفتری
|+| نوشته شده توسط علی امینی در پنجشنبه دوم خرداد ۱۳۹۲ و ساعت 1:35  
 نشست اصفهان(5):  بیانیه پایانی چهارمین نشست وبلاگ نویسان حوزه دفاتر اسناد رسمی

و رسیدیم به بیانیه پایانی نشست . بیانیه پایانی یعنی بیان رسمی آن چه قبلا انجام داده ایم و آن چه که در این نشست گفته ایم و تصمیم به انجام آن گرفته ایم تا انجام شود . از محسنات این بیانیه اعتراف به عدم انجام اموری است که همکاران متعهد به انجام آن شده بودند و انجام ندادند . این یعنی شفافیت . یعنی این که به نقاط ضعف آگاهیم و اذعان داریم و طرف هم می تواند علت عدم انجام را بیان کند .

نگارنده انتخاب همکاران استاد فن و بسیار متعهد ودلسوز به عنوان کمیته حقوقی و نماینده وبلاگ نویسان در کانون را بسیارمثبت ارزیابی کرده و از دستاوردهای خوب این نشست میداند . ماهیتا و شکلا .

از دیگر نکات مثبت بیانیه پایانی تعیین شعار جامعه مجازی بود که می توان آن را  نوعی مرام نامه دانست که در قالب چمد کلمه ریخته شد . بدون الزامات و تشریفات . بیان این نکته هم ضروری است که در هنگام بحث بیانیه پایانی پیشاپیش وجود هر گونه ارتباط احتمالی میان شعار های نشست و شعائر انتخاباتی کاندیداها نفی و بر عدم ارتباط تأکید به عمل آمد . و اما بیانیه :

چهارمین نشست وبلاگ نویسان حوزه دفاتر اسناد رسمی طبق برنامه زمان بندی شده در نشست سوم ، با حضور از بلاگران اعم از وبلاگ نویس و وبلاگ خوان این حوزه  در پنج شنبه و جمعه  19 و 20 اردیبهشت ماه 92 در اصفهان برگزار گردید

افتتاح این همایش با حضور آقای محمدرضا دشتی اردکانی ریاست کانون سردفتران و دفتریاران و آقای محمد مجنون مدیرکل محترم ثبت اسناد و املاک  و آقای مرادی رئیس کانون سردفتران و دفتریاران استان اصفهان همراه بود – آنگاه شرکت کنندگان در سه جلسه صبح و عصر به مسائل و مباحث مختلف در زمینه های وبلاگ نویسی و حوزه مجازی و تاثیر آن در رفع مشکلات حرفه ای دفاتر اسناد رسمی و گذار از مرحله سنتی به مدرنیته و الکترونیک پرداختند و ضمن بازبینی عملکرد این مدت و بررسی نقاط قوت و ضعف بلاگران این حوزه و یافتن راهکارهای مناسب جهت ارتقاء کمی و کیفی وبلاگ نویسی و نحوه تشویق و ترغیب سران دفاتر و دفتریاران در ورود به این عرصه و انعکاس مسائل و مشکلات حرفه کتابت به مراجع ذیربط و متولیان امور و تعامل و ایجاد وحدت و هماهنگی بحث و تبادل نظر گردید:

در پایان این همایش , ضمن تاکید مجدد بر رعایت منشور اخلاقی مصوب نشست قبلی و لزوم غنای هرچه بیشتر وبلاگها و تولید محتوا و فراهم نمودن موجبات اعتلای جایگاه دفاتر اسناد رسمی و اعتبار اسناد رسمی موارد زیر از طرف شرکت کنندگان به عنوان نتیجه و تصمیمات این همایش مورد تائید و تصویب قرار گرفت :

1ـ اعتدال – همفکری – تعامل و بالندگی بعنوان شعار و نماد جامعه مجازی بلاگران تعیین و از پرچم جامعه مجازی تهیه شده توسط هیئت برگزاری نشست چهارم , رونمائی و مقرر شد پرچم مذکور در محل کانون سردفتران و دفتریاران تهران و یا دبیرخانه همایش ها نگداری و در هرنشست از آن استفاده گردد

2ـ  ضمن تاکید بر لزوم استمرار نشست ها , در راستای تسهیل امر ایاب و ذهاب و شرکت همکاران تا تصمیم بعدی , تهران بعنوان محل نشستها انتخاب و زمان نشست پنجم به اتفاق اراء روزهای نهم و دهم آبانماه 92 تعیین و حاضرین خود را ملتزم به حضور در نشست پنجم میدانند

3ـ ضرورت ایجاد سایت جامعه مجازی وبلاگ نویسان به عنوان سایت مرجع با امکانات لازم مجددا مورد تاکید قرار گرفت و نظر به اینکه مصوبه قبلی به نتیجه مطلوب نرسیده بود , آقایان جمشیدی – فتحی و صادقیان مامور تهیه مقدمات و ایجاد سایت مناسب و طراحی و برآورد هزینه و راه اندازی سایت و اتاق گفتمان (( منظور اتاق گفتگو بوده است)) گردیدند تا در نشست بعدی از آن رونمائی و مدیران فنی و اجرائی آن تعیین گردند – هزینه اولیه این بند توسط حاضرین تقبل و تعهد گردید

4ـ آقای جمشیدی و سرکار خانم سهرابی بعنوان نمایندگان جامعه مجازی وبلاگ نویسان تعیین گردیدند تا نسبت به برقراری هماهنگی و تعامل با دفتر روابط عمومی کانون سردفتران , نقطه نظرات بلاگران را به روابط عمومی منعکس و پیگیری نمایند

5ـ با توجه به مباحث مختلف مطروحه در این نشست , آقایان خادمی – شعبانی و طباطبائی تا نشست بعدی به عنوان کمیته حقوقی این همایش تعیین گردیدند تا در خصوص طرح اصلاح موادی از قانون دفاتر اسناد رسمی مطروحه در مجلس شورای اسلامی و همچنین آئین نامه 1317 با جمع بندی نظرات همکاران و از طریق کمیته حقوقی کانون سردفتران و کمیسیون قضائی مجلس شورای اسلامی پیگیریهای لازم را انجام و گزارش کار را از طریق مقتضی به همکاران ارائه نمایند.



برچسب‌ها: گزراش نشست اصفهان
|+| نوشته شده توسط علی امینی در سه شنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۲ و ساعت 14:0  
 نشست اصفهان (4) : گام های هدف دار ، اهداف مشخص

جلسات عصر پنجشنبه که تا دیر هنگام طول کشید و جلسه صبح جمعه تا آن جا که مباحث پیش از جمع بندی بیانیه پایانی انجامید مشتمل بر مباحثی بود که همکاران با آن غریبه نبودند . شاید بتوان گفت همان بحث ها ، ایده ها ، آرزوها ، تشکیک ها ، تعلیل ها ، تدبیرها و پیشنهاداتی بود که در ساری و یزد هم پیرامون آن سخن گفته شده بود . سخنان و مباحثاتی پیرامون پرسش و پاسخ هایی که چگونه اثر گذار شویم ؟ چگونه متعالی گردیم ؟ چگونه مشکلات را حل کنیم ؟ چرا تلاش نمی کنیم ؟ چرا همیشه مظلوم واقع شده ایم ؟ چرا بار گران تغییرات ثبتی بر دوش ما قرار گرفت ؟ چرا نسبت به بیمه خدمات درمانی بی توجهی شده ؟ چرا هزینه حذف اوراق بهادار بر دفاتر تحمیل گردید ؟چرا کانون به سخنان وبلاگ نویسان توجه نمی کند ؟ چرا این تشکیلات منسجم نیست ؟ چرا تصمیمات قبلی عملی نشد ؟ چرا .... ؟ چرا ... ؟ و چراهای بسیار دیگری که در جلسات رسمی و غیر رسمی بیان و نسبت به آن استدلال می شد .

البته هر یک از همکاران ـ که همه اهل نظر و مطالعه بوده و نسبت به این مسائل مباحثی را در وبلاگ ها انجام داده بودند ـ پاسخی و پیشنهادی داشت . پاسخی که از صغرای قضیه آغاز و به کبرای آن رسیده و با پیشنهادی بدیع و حقوقی پایان می یافت یا ناشی از تجربه یا برآمده از شور و شوق اعتلای صنف یا جوانی بود .

گاهی یک بحث چندان به درازا می کشید و زبان به زبان می شد و بیان به بیان می گشت و از لبی بر لب دیگر می نشست و دستخوش دلیل و نقص و نقض می گردید که فقط تحیر از این همه تجربه و وسعت دید می توانست با سکوت توأم گردد تا آن را ضبط و هضم نماید .

گاهی اساتید مسلط به ابحاث و مستظهر به تجربه همچون جنابان طباطبائی ، خادمی و شعبانی و ساداتی مطلبی را پیشنهاد کرده و بین یک یک دوستان می گشت تا زوایای آن برای همگان روشن شود و باز به همانها که می رسید پخته تر و پالیده تر به صورت مصوبه به رأی گذاشته می شد .

گفتگوهای دو جلسه آخر و بحث های هنگام شام و نهار و حتی صبحانه به این نحو گذشت و نگارنده که گاهی در سکوت غرق در شنیدن و تأمل می شد با مقایسه بحث ها و نظرات با گذشته و آن چه که در وبلاگ سردفتران و دفتریاران وبلاگ نویس نوشته و بحث شده و به وسیله بلاگ خوان ها و کامنت گذار ها فربه تر شده به این نتیجه رسید که اهداف این جمع پس از چند جلسه نشست و چندین جلسه گفتگو اکنون مشخص شده و گام ها اگر چه کوتاه و آرام ولی هدفمند به حرکت در آمده اند . وجود لوگو ، پرچمی که از تهران تا اصفهان آمده بود تا با مصوبه به کانون بازگشته و در مرئی و منظر عام نگهداری و در جلسات در کنار پرچم کانون قرار گیرد ، نماینده دائم وبلاگ نویسان در کانون و تشکیل کمیته حقوقی و آن چه به عنوان مصوب در بیانیه پایانی ذکر شد یعنی شناخت مقدورات و حرکت به سمت مقدراتی که از جمع برخواسته است . یعنی : گام های هدفدار ، اهداف مشخص .

جلسات هیچگاه کسی را خسته نکرد ، هیچ لبی فروبسته نشد ، هیچ سخنی کوتاه نگردید و قطع نشد و حتی به گاه پذیرایی و صرف وعده های غذا ، آشنائی ها ، صحبت ها ، بحث ها ، نظر ها ، رایزنی ها ، پیشنهادها و همفکری ها و مهمتر و مهمتر از همه دوستی ها ادامه داشت .

احساس بد نزدیک شدن به پایان نشست در گفتار و کردار همه آشکار بود . عکس های جمعی ، رد و بدل کردن شماره تلفن و دعوت از همدیگر و وعده دیدار حتمی در نشست بعدی همه و همه نشان از محبت و صمیمیتی بود که در این نشست همچون دیگر نشست ها به چشم می خورد . به پایان بحث های جدی و اصلی رسیدیم . به پایان نشست چهارم .اردیبهشت 1392 . اصفهان . تا بعد .


برچسب‌ها: نشست اصفهان وبلاگ نویسان حوزه سردفتری
|+| نوشته شده توسط علی امینی در دوشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۲ و ساعت 0:48  
 نشست اصفهان (3) : بانوان ، مشقت مشفقانه ، آینده پیش رو
نگارنده متأسفانه در نشست اول وبلاگ نویسان که در تهران برگزار شد حضور نداشته واولین تجربه وی نشست سال گذشته ساری بود که در همان جا برای اولین بار از نزدیک خدمت بانوان وبلاگ نویس حوزه سردفتری آشنا گردیده و در آنان علم و تقوی شغلی ، ذوق و توانائی وبلاگ نویسی و دغدغه  حرفه و اعتلای آن را به وضوح مشاهده نمود . تعداد بانوان وبلاگ نویس در یزد بیشتر بود ولی در اصفهان اما علیرغم کاهش تعداد سردفتران مرد ، بانوان کاهشی نشان ندادند .

حضور بانوان در نشست که برخی از آنان مسیری بسیاری طولانی و مشقت آمیز با هزینه ای گزاف را طی نموده و خود را به محل برگزاری رسانیده بودند نشان از دغدغه برابر ـ بلکه بیشتر ـ آنان داشت حال آن که روی کاغذ و قلم و آمار و براساس تحلیل اجتماعی و اقتصادی در جامعه سنتی ایران ، دغدغه آنان می بایستی کمتر باشد .

در مجموع علت کمتر بودن وبلاگ نویسان خانم و حضور کمترآنان در جلسات و حتی فعالیت کمتر و بی نمودتر آنان در جلساتی که تا کنون برگزار گردیده با توجه به مردانه بودن سردفتری اسناد رسمی ـ تا چند سال پیش ـ کاملا قابل درک و فهم می باشد . اما به گمان نگارنده ، این بانوان جوانی که عموما سابقه آنان به ده سال نمی رسد به زودی در این جلسات رشته سخن را به دست خواهند گرفت و موضوعات و مسائل بدیعی را مطرح خواهند نمود که حوزه مردانه سردفتری تا کنون کمتر به آن توجه نشان داده یا درگیر آن شده یا اصولا متوجه آن گردیده است .

البته به این نکته باید توجه نمود که بانوان سردفتر برای حضور جدی تر خود در وهله اول نیاز به شناسائی کامل آماری بانوان سردفتر و دفتریار و پراکندگی جغرافیایی و حتی تاریخی آن داشته و درثانی می بایستی وبلاگ نویسان  و فعالان نت را شناسائی و ضمن انسجام آنان بر تعداد آنان بیافزایند . این هدفتی است که از دومین نشست به آن توجه نشان داده شد.

بی گمان روند مسائل ، صفت مردانه بودن صرف را نیز از این صنف خواهد گرفت و نقاط اشتراک بیشتری برای همکاری در حوزه حقیقی و مجازی آشکار خواهد شد . به خصوص اگر در نظر بگیریم که واسپاری فعالیت های قضایی به دفاتر اسناد رسمی ـ بنا بر قول ها و سخنانی که گفته شده است ـ انجام پذیرد .

اما آن چه که در این نشست ها تا کنون به چشم خورده آن است که بانوان سردفتر حوزه مجازی همچون سرکار خانم ها  عادلی ، سهرابی ، سید حاتمی ، هاشمی مقدم ، فرهادی ، دستغیب و در جلسات گذشته عرب زاده ... علیرغم برخی مشقت ها و زحمت ها ـ مانند مورد اخیر سرکار خانم هاشمی که در وبلاگ ایشان آمده ـ با حضور مشفقانه خود باعث دلگرمی بیشتر و فراگیر شدن حرکت سردفتران وبلاگ نویس شده اند . در حقیقت نمی توان نقش سرکار خانم سهرابی در نشست تهران و حتی اداره جلسات و حضور ذهن و نظرات راه گشا و پخته ایشان در نشست اخیر را نادیده گرفت یا از کنار اشتیاق و انگیزه سرکار خانم فرهادی که در جهت اعتلای حرفه و ادامه جلسات حتی یک تنه آماده برگزاری نشست در پایتخت طبیعت ایران ـ یاسوج ـ می باشد به آسانی گذشت . به امید فزونی فعالان مجازی حوزه سردفتری . تابعد


برچسب‌ها: نشست اصفهان وبلاگ نویسان حوزه سردفتری
|+| نوشته شده توسط علی امینی در جمعه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۲ و ساعت 21:28  
 نشست اصفهان (2) : سخنرانی ها ، استواری ها
برگزارکنندگان نشست ، از پیش حضور برخی اعضای محترم هیأت مدیره کانون سردفتران و دفتریاران مرکز را نوید داده بودند و آنچه انتظار می رفت حضور جناب دشتی اردکانی بود . حمایت ایشان در اولین جلسه و حضورش در جلسه یزد نشان از حمایت و علاقه او به جمع فرهیخته و تأثیر گذار فعالان حوزه نت داشت . سخنرانی ایشان در جلسه و حمایت و تقاضای وی مبنی بر بیان نظرات و انتقادات نشان از نزدیکی وی به این جمع بود . تأکید ایشان بر اینکه نوشته های وبلاگ ها خوانده و حتی عنداللزوم نسخه متنی آن به  مسئولین مربوطه ارائه می شود و در تصمیم گیری ها تأثیر دارد نشان از میزان نفوذ و تأثیر وبلاگ نویسی دارد . ایشان از وبلاگ نویسان خواست تا در تحولات اساسی پیش روی کانون از همکاری و نقد وراهنمایی و ارائه راه دریغ ننمایند .

جمع وبلاگ نویسان نیز از حضور ایشان به شدت خوشحال شده و استقبال نمودند و فرصتی بود برای بیان نظرات و تقاضا که ایشان نیز با سعه صدر و نگاه مثبت به خواسته ها توجه می نمود .

سخنرانی ریاست محترم اداره کل ثبت اصفهان که اطلاعات جامعی در حوزه نت مربوط به ثبت داشته و برگزاری کلاس های مختلف یادگیری کامپیوتر، نت و حتی آموزش بهداشت استفاده از کامپیوتر در ثبت اصفهان از سال 84 نشان از توجه و نگاه ویژه ایشان به این حوزه بود . جناب مجنون خوشحالی خود از این که مطلع می شود سردفترانی هستند که در فضای نت وبلاگ و سایت داشته و فعالیت می کنند را پنهان ننموده و با آوردن فرازهائی از کتاب « شوک » نوشته «الوین تافلر» استفاده و نزدیکی با این امکانات را از لوازم زمانه برشمرد .

دیگر سخنران جلسه صبح جناب آقای مرادی ریاست محترم کانون سردفتران ودفتریاران اصفهان بود که وبلاگ نویسی در حوزه سردفتری اسناد رسمی را تحولی بزرگ دانست که هم یاری دهنده است و هم راه استفاده از حقوق ـ به طور کلی ـ را فراهم می آورد .

بخش دیگر جلسه وبلاگ نویسان سخنان از پیش برنامه ریزی شده جناب آقایان خادمی رئیس محترم جامعه سردفتران و دفتریاران آذربایجان غربی و از مجموعه نویسندگان وبلاگ «دانشنامه سردفتران» ، عطاریفر از مراغه و نویسنده وبلاگ جامع الاطراف «افق سردفتری» ، طباطبائی پیشکسوت وفعال سردفتری و وبلاگ نویسی و در پایان نگارنده این سطور بود که در مجموع دو نوشته مکتوب و از پیش ارائه شده « حوزه سردفتری ، ورود به اجتماع و سیاست ـ آری یا خیر ؟ » و « بررسی عملکرد وبلاگ ها...» را مورد بحث و بررسی مبسوط قرار داد .

خادمی بر برخورد انتقادی با مسائل حوزه سردفتری مانند : دستگاه پوز ، اصلاح قانون دفاتر و ... تأکید نموده و از وبلاگ نویسان خواست تا به فعالیت گروهی پرداخته و با نمایندگان مجلس و تأثیر گذاران اجتماعی حوزه خود تماس بیشتر و بهتری ایجاد نمایند .

نوشته بدیع و پخته آقای عطاریفر بحث در مورد ثبت آنی با نگاه کلان به این موضوع بود . عطاریفر بر این عقیده است که ثبت آنی «امنیت محور» بوده و کلیک بر فیلدها  و گزینه های مختلف ، سردفتراسناد رسمی ـ و در جای خود وکیل دادگستری و قاضی ـ نمی سازد و آن را از محتوی خود تهی می کند . وی بزرگترین مشکل را تبدیل سردفتر حقوقی به سردفتر دیجیتالی تربیت نشده و آموزش ندیده دانست .

سخنان آقای طباطبائی با گلایه از وبلاگ نویسانی شروع شد که می توانستند بیایند ولی نیامدند! و نسبت به تصمیم و خواست جمعی و قبلی در مورد نشست اصفهان بی توجهی نمودند . سخنان ایشان در توجیه دو پیشنهاد تشکیل و تداوم جلسات در تهران و حضور دائم یکی از فعالان وبلاگ نویس در روابط عمومی کانون جهت انعکاس نظرات بود که النهایه با تأیید جمعی مواجه و در بیانیه پایانی نشست انعکاس یافت .

اداره جلسه توسط جناب فرامرز جمشیدی سردفتر دفترخانه 555 تهران و مدیر ویلاگ «بنچاق» و نیز سرکار خانم مرجان سهرابی سردفتر دفترخانه شماره 1132 و نویسنده وبلاگ نسیم صبح و سخنان و توضیحات آنان در طول تمامی جلسات راهنمون و مبین فعالیت های انجام شده بود .

بیان قسمت هایی از سخنان و مطالب بیان شده در جلسه صبح نشان از شکل گرفتن جمع وبلاگ نویسان و استواری آنان در بیان نظرات ، راه کارها ، برنامه ها ، تصمیمات و فعالیت ها بود . نگاه دقیق به دو مجموعه سخنرانی ها این را نشان می داد که حرکت استوار و مداوم ـ حتی آرام ـ وبلاگ نویسان تأثیر خود را گذاشته و محکم به سمت جلو حرکت می کند . هم وبلاگ نویسان به خواسته های مشترک و هدفدار رسیده و راه به دست آوردن آن را یافته اند و هم مسئولین و دست اندرکاران حوزه دفاتر اسناد رسمی بر تأثیر گذاری این جمع وقوف یافته و خواستار استفاده از ظرفیت ها جهت توسعه گردیده اند . این به معنی استواری حرکت وبلاگ نویسان حوزه سردفتری اسناد رسمی می باشد . تابعد.


برچسب‌ها: گزراش نشست اصفهان
|+| نوشته شده توسط علی امینی در سه شنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲ و ساعت 11:0  
 نشست اصفهان (1) : شوق دیدار ، فرصت گرانبها

 وقتی در آن خنکای شب  با اجازه نگهبان مهمانسرای توریستی و جهانگردی اصفهان وارد محوطه بزرگ و سبز و زیبا  شدم تمامی وجودم را شور و هیجان تجدید دیدار همکاران گرفته بود و هنگامی که وارد سالن شده و با انجام تشریفات کلید اتاق را تحویل گرفتم و و پس از استقرار در جستجوی میزبانان محترم وارد سالن غذا خوری گردیدم ، اول کسی را که ملاقات نمودم جناب عطاریفر عزیز نویسنده وبلاگ افق سردفتری بود که دیدارش همیشه شور گفتن و شنیدن و مباحثه و البته همیشه یاد گرفتن را در من بیدار می کند .

تا ساعت یک نیمه شب در کنار استاد گرانقدر جناب طباطبائی و دوست تازه آشنا ، جناب حبیبی و جناب فرهنگ اخوان عزیز و همراهانش تلمذ نمودم و گفتیم و شنیدیم و لذتی بردیم که به هیچ چیز نتوان قیاسش نمود : «این گنج پربهاست من ارزان نمیدهم» .

به اتاق خود رفتم و خستگی موجب شد که خواب مرا سریعا در آغوش کشد تا ساعت 5 بامداد با خرسندی و افتخار زائد الوصف بتوانم درب اتاق را به روی همکاربسیارعزیز جناب فرامرز جمشیدی مدیر وبلاگ «بنچاق» که میدانستم او را در این نشست خواهم دید و نمیدانستم که لطف خدای بزرگ مرا به همجواری اش میهمان می کند بگشایم .

آن چهره مردانه ی مهربان و دوست داشتنی در همان ثانیه های اول و با آشنائی هایی که هر دوی ما را برای پیوند خوردن  به پیش تر ها برد ، چنان احترام و علاقه مرا برانگیخت که از این هم اتاقی شدن بر خود بالیدم و تا آخر سفر از بیم رقیب بر کسی آشکار نکردم که چه موهبتی نصیب من گردیده و چه فرصتی را به دست آورده ام ! در همان دو بامداد گفتگو و تلمذ چقدر از ایشان درس گرفتم . جمشیدی را در این دو روز منظم ، دقیق ، دانا ، پر تجربه،کلان نگر،با گذشت،متواضع،محکم،مهربان،هدفت دار،پرانرژی، مثبت،دیپلمات،غیر قابل دسترسی،مطلع به مسائل حقوقی و شغلی و پر معلومات دیدم .

او می تواند با ذکر خاطرات و دانسته های خود دانشنامه ـ دائره المعارف ـ سردفتری اسناد رسمی را غنا بخشد همان گونه که مرا بر خاک تواضع تلمذ نشانید و غنا بخشید . البته همچون او گرچه نادراند ولی نه در این صنف کم اند و نه در نشست منحصر به فرد. برنامه او ارتباط تنگاتنگ با وبلاگ نویسان و سازماندهی و فعال کردن آنان است که امید است فرصت را مغتنم شمرده این همکاری از سوی دوستان با دل و جان انجام پذیرد .

جلسات در سه نوبت صبح و عصر پنجشنبه و صبح جمعه در سالنی زیبا و بزرگ و با همت و زحمات جنابان سلیمی و فتحی که هر دو مطلع و مصمم و خوشخو بوده و برای جلسات به همراه سرکار خانم  سهرابی زحمات بسیاری را متقبل شده بودند برگزار گردید .

 در جلسه افتتاحیه جنابان حضرات دشتی اردکانی رئیس قبلی و فعلی هیأت مدیره محترم کانون ، مجنون ریاست اداره کل ثبت اصفهان و مرادی رئیس کانون سردفتران و دفتریاران اصفهان به سخنرانی پرداختند که مشروح آن را می تواند در وبلاگ جناب طباطبائی و شرح و تصاویر را در وبلاگ بنچاق و در وبلاگ  جوان محجوب و متخصص و دوست داشتنی آقای احسان صادقیان که در این سفر افتخار آشنائی با او مزید بر امتنان و خرسندی شد مشاهده فرمائید . البته وبلاگ نشست نیز قول داده تا مشروح آن را به زودی منتشر کند وجناب سلیمی از برگزارکنندگان محترم گزارشی در وبلاگ خود منتشر کرده اند . لذا بنده به دوباره کاری نپرداخته و به حد بضاعت خویش مطالبی را از باب یادگار می نگارم .  تا بعد.


برچسب‌ها: گزراش نشست اصفهان
|+| نوشته شده توسط علی امینی در دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۲ و ساعت 10:57  
 نشست اصفهان ، جایگاه ما ، گام های پیش رو

نشست اصفهان، جایگاه ما، گام‌های پیش رو

 نشست سردفتران ـ و سپس فعالان ـ حوزه وبلاگ نویسی که از تهران آغاز گردید و نشست‌های بعدی خود در ساری و یزد را برگزار نمود تا به اصفهان برسد نه بر فراز نشست و نه بر نشیب افتاد بلکه همچون آبی زلال، روان و سیال بر جان اهل قلم جاری شد تا هر بار پربار از حضورشان شده و حضورشان را به رایحهٔ  اثر بخش خود عطرآگین سازد.

گرچه فصل مشترک تمامی کسانی که در این نشست‌ها حضور یافتند فعالیت مستقیم یا غیر مستقیم درفضای مجازی بود ولی این فعالیت خود برآمده از انگیزه‌ای قوی برای اعتلای صنف و رسیدن به هدف مشترک بود که هر بار این انسجام در حرکت نمود بیشتری یافت.

علاوه بر آشنائی و دیدارمستقیم در این نشست‌ها و بحث‌های فراوان تخصصی و صنفی که در جلسه یا حواشی آن صورت می‌گرفت، این جلسات برای خود مسیر و نقاط مشترکی را در جهت فعالیت در حوزه سایبری تعیین و محدودیت‌ها و الزامات وسیله حرکت را نیز مشخص نمود و بحمدالله از اولین جلسه تا کنون، کسانی که به این بخش از فعالیت‌ها سرو کار داشته‌اند شاهد تأثیرات مختلف آن بوده‌اند. البته کاستی‌ها و کندی‌ها را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.

اکنون شخصیت حقیقی فعالان فضای مجازی حوزه سردفتری در جایگاهی پای خود را محکم نموده و ایستاده است که هم بر تأثیر گذاری خود واقف بوده و هم به روش تلاش و فعالیت در این حوزه آشنا شده است و این را نیز به نیکی دریافته است که حوزه سایبری هم می‌تواند جایگاه بیان خواسته‌هایی باشد که جایی دیگر برای آن آماده نیست و هم می‌تواند حضور جمعی خود را در خلأهای موجود ایجاد و تأثیر گذار نماید.

اما اکنون که:

این جایگاه مشخص و تأثیرات آن مشهود گردیده سکون و درجا زدن و نداشتن برنامه‌ای منسجم برای اهداف کوتاه و بلند مدت معین می‌تواند بد‌ترین آفت و ضایعه باشد که نه مناسب آن جمع فرهیخته است و نه متناسب با این نشست‌ها. لذا بر سران قوم و پیشکسوتان و صاحبان اندیشه و برگزار کنندگان است که با توجه به جمیع جهات و امکانات و محدودیت‌ها‌‌ همان گونه که منشوراخلاقی برای فعالان این حوزه تدوین گشت با توجه به مسائلی که اکنون در حوزه سردفتری از قبیل الکترونیکی شدن استعلامات و اسناد، وضعیت ابطال آئین نامه‌ها، طرح اصلاح قانون دفا‌تر و... وجود دارد برنامه‌ها و راهکارهایی ارائه و به عنوان مصوبه نشست مورد عمل جمعی قرار گیرد.

امید است این نشست نیز همانند نشست‌های قبلی بلکه بسیار گسترده‌تر و پربار‌تر برگزار و اکنون که انفتاحی جهت شرکت فراهم شده شاهد حضور بیشتر همکاران و آشنائی‌ها و فعالیت‌های بیشتر باشیم.

برای ثبت نام و اعلام حضور از اینجا وارد شوید.


برچسب‌ها: نشست اصفهان, نشست فعالان فضای مجازی حوزه سردفتری
|+| نوشته شده توسط علی امینی در شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۲ و ساعت 10:5  
 آری ، اینچنین کنند بزرگان !

آری، اینچنین کنند بزرگان!

بنا بر اطلاع منتشره دروبلاگ همکارارجمندمان آقای سلیمی «با توجه به هماهنگی‌های انجام شده به علت مشغله تحصیلی و کاری همکاران،نشست اصفهان به تیر ماه موکول شد»! متن کامل اطلاع همکار محترم به این شرح است. خواستم شرحی برآن بنگارم دیدم بدون شرح است! به خصوص آن که ایشان دعوت به جلسه را در بهمن ماه نیز مورد تأکید قرار داده بودند.



برچسب‌ها: نشست اصفهان وبلاگ نویسان حوزه سردفتری
|+| نوشته شده توسط علی امینی در دوشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۲ و ساعت 22:5  
 تولـد وبلاگـی دیگر

دوست عزیز و فرهیخته مان که نیازی به معرفی این کوچکترین نداشته و افتتاحیه اش بر وبلاگ خویش اظهر من الشمس است در معرفی و آن گونه که خودش می نویسد ـ همچون دیگر وبلاگ نویسان سردفتر، برای درد دل هم که شده آغاز به وبلاگ نویسی بهانه ای خوب است و باز به قول خودش در اولین پست وبلاگش «از خبرنگاری تا ثبت نگاری» راه طی  کرده است تا خطی بنگارد از دغدغه های بی پایان این حرفه .

با همان صفا و صمیمیت و سادگی و بی آلایشی مسقط الرأسی اش یا به قول خود ش «بخارای تولدش» متواضعانه می گوید که علی آباد دیده اندش به اشتباه . اما به یقین چنین نیست که هم ابتکار دارد در روش  و هم نوشتن میداند بیش از آن چه که از بیان آن می گریزد به تواضع . که هم خوش ذوق است و هم خوش قلم و هم منظم و مهم تر از همه : راست و استوارمی نگارد . امید است مشغله هایش در شهر و شغل جدید او را از پرداختن به وبلاگش مانع نشود و آن همه فرصت داشته باشد که به خمیر مایه نوشتن در وادی سردفتری خو بگیرد و در پرداخت زکات علم غافل نشود .

گرچه قم شهره به علم واجتهاد است و درجای جای این شهر وکوی و برزنش مدرسه ایست و مؤسسه ای و طالبان علم اش به شکل و شمایل مختلف از این سو به آن سوی در تکاپو ، اما نمیدانم چرا مأهلان حرفه سردفتری اش را شوقی به نوشتن و تلاشی برای بیان نظرات نیست وشاید هنوز به رسم سنت معهود با آثار تکنولوژی مخالف اند و به همان سیاق خطبه و منبرمألوف و مأنوس و شاید هم به واسطه زهد و زهادت از شهره شدن متواری و و گریزان از نشانی و نامی و مشتاق به گمنامی !

دوست و همکار گرامی مان آقای هدایت الله رستگار النهایه بر تردید خود فائق آمده و «وبلاگ ثبت نگار» را به راه انداخته و به جمع سردفتران وبلاگ نویس ـ کثرهم الله ـ پیوسته است که می توان آن را در اینجا دید و یا به آدرس انتهای نوشته مراجعه نمود و ضمن خیر مقدم و آروزی موفقیت برای ایشان امیدوارم دوستان و همکاران از نوشته و نظرات ایشان و تلاش جمعی شان در جهت اعتلای حرفه کتابت بالعدل بهره ببرند .

 http://75qom.blogfa.com/


برچسب‌ها: هدایت الله رستگار, وبلاگ ثبت نگار, وبلاگ جدید, سردفتران وبلاگ نویس
|+| نوشته شده توسط علی امینی در شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۱ و ساعت 10:54  
 نشست کــویــر در ایام سبـز غدیـر

این کاتبان دادگر دارند گوهر‌ها به بر          شو اهل و پیش آی و ببر از گنج آنان بهره‌ها

بنده به امید اهل شدن در معیت همکار ارجمندم جناب آقای زارعی به قلب ایران عزیز حرکت کردم تا در شهر یزد و به همراه دیگر همکاران وبلاگ نویس حوزه سردفتری در کنار جانان وبلاگ نویسان جناب استاد طباطبائی گرانقدر باشیم و باشد که در «سومین نشست سراسری سردفتران و دفتریاران وبلاگ نویس» بهره‌ای به فراخور حال از همنشینی با دوستان ببرم که نبودن و نبردنش را خسرانی مبین و حسرتی عظیم می‌دانستم.

راه به صحبت از همه چیز و همه جا کوتاه شد و شب هنگام به محل موعود که مکانی بس نیکو و بنا بر توصیف معهود بود رسیدیم. جایگاهی موافق ذوق اهل دل و قلم در فضائی سبز در قلب کویر و دوستانی که یا پیش از ما رسیده بودند و یا به همراه همکاری یا خانواده وارد می‌شدند.

جلسه صبح در دولت سرای جامعه محترم سردفتران یزد برگزار می‌شد و هنگام ورود دیدن افاضل کانون سردفتران و رئیس محترم هیأت مدیره کانون و همراهان ایشان شور و وجدی در همکاران ایجاد کرد که نشانه بزرگ موفقیت این جمع در پیگیری نشست‌ها بود و حضور جنابان کریمی و بهادر مدیران کل ثبت استان‌های یزد و چهار محال و بختیاری و همچنین جناب میروکیلی ریاست محترم جامعه یزد دلیلی بزرگ‌تر بر جایگاهی بود که این نشست داشت.

جلسه به تلاوت کلام الهی و تبریک غدیر متبرک گشته و آغاز شد. آقای دشتی اردکانی پس از خیر مقدمی که ریاست محترم جامعه سردفتران یزد بیان داشت سخن را با تأکید براهمیت وبلاگ نویسی و تأثیر آن آغاز نموده و به طریق مرسوم به ارائه گزارشی از فعالیت‌های به حق کانون در جهت رفع قانونی معضلات و مشکلات پرداخت و بیت القصید سخنان ایشان تأکید بر کار علمی و نقد منصفانه بود. ایشان گلایه خود از کم کاری همکاران و خصوصا وبلاگ نویسان در رابطه با ششم دی را مخفی ننموده و با این گفتار که وبلاگ همه جایش خوب است الا یک جایش و آن اینکه در مورد شش دی کم کاری کردند سخن خود را به پایان رسانید . 

جناب آقای مظاهری از اساتید وبلاگ سردفتران پیشکسوت و قائم مقام دفتر بازرسی کانون سخنانی مبسوط در مورد اصلاح قانون دفا‌تر ، استقلال مالی کانون ، عدم توانائی انجام هزینه و لزوم رفع موانع قانونی در این زمینه بیان و متعاقب آن آقایان میراب‌زاده و سلیمی و سرکار خانم سهرابی به عنوان دبیران روابط عمومی و علمی همایش شش دی، گزارشی جامع در رابطه امور انجام یافته و کارهای پیش روی و ترغیب بر لزوم فعالیت و نشاط برای همایش ۶ دی بیان داشتند.

آقای دکتر خرمشاهی سردفتر دفترخانه ۳۶ کرمانشاه سخنرانی کوتاه و بسیار مفید و کاربردی در مورد تعارض وبلاگ و تبلیغات دفترخانه ارائه نموده و با تفکیک تبلیغ و اطلاع رسانی و نقش مؤثر وبلاگ در کاهش آسیب‌های سردفتری و ارتقاء علمی، صدور کیفر خواست علیه سردفترانی که در وبلاگ‌ها هدف تبلیغی را دنبال نکرده و به اطلاع رسانی می‌پردازند را مذموم و نادرست شمرد.

تا اینجای جلسه مطالب متفرقه‌ای بیان شده بود که در عین مفید و حتی لازم بودن در حوزه کاری نشست نبود . عدم وجود دستور جلسه مشخص و تأخیر در ورود به مباحث اصلی را می‌بایستی نقطه ضعفی دانست که همایش ناگزیر از تحمل آن بود.

برخلاف تصمیماتی که در نشست ساری اتخاذ گردیده بود و علیرغم انتشار اساسنامه جامعه وبلاگ نویسان حوزه سردفتری و علیرغم دعوتی که در مورد نقد آن شده بود و علیرغم توضیح بر اینکه نیازی به ثبت رسمی جامعه نیست و علیرغم برخی استدلات محکم همکاران فرهیخته‌ای همچون جناب خادمی و با یک نقطه سرخط ، بحث خام و ناپخته و نامسبوق بین مرام نامه و اساسنامه جایگزین بحث جامعه حقیقی و مجازی گردید ومباحث و ایده‌های خلق الساعه نشان داد که همکاران علاوه بر سعه صدر تا چه اندازه به آزادی بیان و عقیده و تحمل یکدیگر پای بند بوده و حتی اجازه مطرح شدن مطالب خارج از دستور و بررسی نشده را حق همکار وبلاگ نویس خود می‌دانند. این روحیه دوستی تا پایان بر جمع دوستان حاکم و امید است همیشه برقرار بماند که چنین خواهد بود.

پایان بخش جلسه صبح ، سخنان کوتاه وبلاگ نویس‌ترین سردفتر و میزبان گرامی جناب طباطبائی عزیز بود که ضمن خوش آمدگویی رسمی با تأکید مجدد بر عدم نیاز به ثبت رسمی جامعه و لزوم برقراری نظم و ترتیب بر مناسبات حاکم بر جمع سردفتران وبلاگ نویس به صورت مستدل و قاطع از اساسنامه دفاع نمود.

جذاب‌ترین مخالفت با اساسنامه و عدم نیاز به نظم و ترتیب را استاد ارجمند و پیشکسوت گرامی جناب جلالی نویسنده کلبه عمو هنگامی که سردفتران یک به یک با معرفی خود نظر خویش را بیان می‌نمودند با گفتن اینکه: بگذارید همین طور کشکی باشد (نقل به مضمون با تأکید بر وجود کلمه کشک که از ملزومات نویسندگی عموی بزرگ است) بیان داشت که با اجازه ایشان ذکر آن را جهت ثبت در خاطرات لازم دانستم!

پس از پایان یافتن جلسه و خروج از وضعیت نسبتاً رسمی، بگو و بخند‌ها و تجدید خاطرات و دیدار‌ها و آشنائی‌ها به جمع برگشته و با تکرار پذیرایی بسیار خوب، جمع همکاران برای صرف نهار و استراحت و انجام جلسه عصر به هتل محل اقامت بازگشتند.

نشست عصر در محل هتل برگزار گردید. با حاشیه‌های کمتر. این چنین می‌نمود که هماهنگی‌های بهتری انجام شده. ابتدا مقرر شد تعدادی از همکاران منشور یا مرامنامه‌ای را به جای اساسنامه تنظیم کنند. انتخاب آنان صرفا برای انجام تصمیم متخذه بود. سپس از صحبت از ایجاد یک سایت جامع شد. موضوعی که در نشست ساری هم مطرح شده بود. این عمل مثبت‌ترین و عملی ترین تصمیم نشست کویر بود که می‌توان تفصیل آن را در اینجـا دید.

از این به بعد کار‌ها به سرعت پیش رفت. گویا جمع حاضر خود بخود و علیرغم برخی پرسش‌های بی‌پاسخ و سخن‌های گفته نشده که گاهی با گریز برخی همکاران فرهیخته از سخن و ابراز نظر خود را نشان می‌داد به اتفاق نظر و تصمیم مشترکی رسیده بود که من حیث المجموع همه رضایت خود را در آن دیده یا می‌خواستند ببینند. شاید این گمان در اذهان ایجاد شده بود که گذشت از این مرحله حرکتی به سمت جلو است که در آینده در مسیر صحیح قرار خواهد گرفت! پس از سخنی کوتاه درمورد عدم لزوم نشست بعدی، پیشنهاد نشست قم همچون مهاباد ناشنیده ماند و متعاقبا بر نشست اردیبهشت ماه سال آینده اصفهان موافقت شد. برای هیأت تحریریه نیز به روش پیشنهاد ـ الزام افرادی تعیین شدند. همه چیز «چو برق آمد چون ابر نوبهار گذشت» و منشوراخلاقی تنظیم شده خوانده شد و در پایان صورتجلسه‌ای مشتمل بر مصوبات و تصمیمات و نام همایش به امضای جمع رسید.

بعد از صرف شام داستان ناتمام جدائی‌ها آغاز شد ولی جمع زیادی هم ماندند تا شنبه صبح با همت و مرحمت جناب طباطبائی به گردش در یزد و دیدن آثار و مآثر بپردازند که بسیار خوش گذشت و جای همکارانی که نبودند خالی . ................................. (1). صبح عید   تبریک و شادباش غدیر هم بود و دوستان سلالة الساداتی که عیدی دادند و چقدر جای کسانی که در نشست ساری از دادن دانگ خود گریختند! خالی تا اسکناس نو عیدی بستانند!

در این جلسه نیز همچون جلسه ساری باید مستعد می بودی و از بزرگانی همچون جنابان عادلی و طباطبائی و جلالی و خرمشاهی و خادمی و حتی از میان غیر وبلاگ نویسان همانند سرکار عالی مقام بانو عادلی کسب دانش و تجربه کنی و دل به خاطرات و معالم و معارف بسپاری .

امید است این جلسات هر چه پربار‌تر، منظم و منسجم‌تر برگزار شود و فرض و لازم است تا از جناب طباطبائی عزیز که می‌دانم با وجود بیماری ، بسیار به زحمت افتادند و همچنین خانواده محترم وارجمندش عذرخواهی و تشکر کنم از نشستی که کویر نام گرفت در حالی که همه‌اش واقعیت بود و خالی از سراب و سبز و جاری بود و نه خشک.

پانوشت 1 ـ بنا بر امر مطاع یکی از همکاران عزیز مطلب  محل نقطه چین حذف گردید .


برچسب‌ها: وبلاگ نویسان حوزه دفاتر اسناد رسمی, نشست یزد, نشست کویر
|+| نوشته شده توسط علی امینی در پنجشنبه هجدهم آبان ۱۳۹۱ و ساعت 2:11  
 نشست یــزد و «جامعه مجازی »

اگر تصمیم به نشست یزد که بیانگر وجود انگیزه‌ای محکم و مورد توافق نزد حاضران در نشست ساری جهت ادامه کار بود را از دستاوردهای آن نشست محسوب نکنیم، دو دستاورد عمده نشست ساری تصمیم به ایجاد تشکل رسمی و کنترل و شفافیت در وبلاگ‌های حوزه سردفتری بود که با انتشار پیش نویس اساسنامه «جامعه مجازی وبلاگ نویسان حوزه سردفتری» و وضعیت رضایت بخش فعلی وبلاگ‌ها ـ هر چند از لحاظ فعالیت و کمیت رضایت بخش نیست ـ می‌توان گفت، نشست ساری خوشبختانه به اهداف خود رسیده است.

یکی از مباحث عمده در نشست ساری که در بیانبه پایانی نیز مورد عنایت قرار گرفته و براساس آن پیش نویس اساسنامه جهت بحث و تبادل نظر در جلسه آتی آماده گردیده، موضوع تشکل وبلاگ نویسان بود و اینکه آیا این تشکل «مجازی» باشد یا به عبارتی  و مصطلحاً «حقیقی»؟

در‌‌ همان جلسه و حسب گفتگوهای به عمل آمده دو نظر اصلی وجود داشت که مانعة الجمع هم نمی‌نمود:

اول: تشکلی حقیقی همچون جوامع سردفتری ولی بدون محدودیت جفرافیایی به وسیله وبلاگ نویسان حوزه سردفتری تشکیل و به ثبت قانونی رسیده و براساس تشکیلات و وظایف و در محدوده معین و تعریف شده به فعالیت ـ اصولا در محیط مجازی و مبتنی بر آن ـ پرداخته و فضای مجازی را وسیله‌ای برای نیل به اهداف خود قرار دهد.

به عبارت دیگر تشکلی حقیقی در خارج از فضای نت ایجاد و به ثبت برسد و این تشکل با نشست‌ها و جلسات حقیقی خود ، هدایت اعضا را درنت و فضای مجازی  به سمت اهداف و انجام تصمیمات به عهده بگیرد. در این صورت اساس تشکل حقیقی بوده و امور از طریق فضای مجازی انجام می‌پذیرد.

دوم: تشکل وبلاگ نویسان سردفتری از لحاظ نام و عنوان به صورت رسمی ثبت شود ـ یا نشود ـ و تمامی فعالیت‌های خود را در فضای مجازی انجام داده و ارتباط و جلسات و نشست‌ها و گفتگوی‌های مستمر و تأثیر گذار خود جهت اجرای تصمیمات و وصول به اهداف را در فضای مجازی پیگیری نماید.

نگارنده این سطور به دلایل زیر به گرایش دوم متمایل بوده و‌‌ همان گونه که در گزارش نشست ساری نیز متذکر شدم، بیان آن را به وقت مقتضی موکول کرده و اکنون که نشست یزد پیش رو قرار دارد بهتر دیدم با بیان آن اقتراح مطلب کرده تا دوستان و همکاران نیز به بحث غنی بخشند تا در نشست یزد اصل مطلب پیگیری گردد. اما توجیهات و دلایل:

1 ـ درحال حاضر علاوه بر کانون‌ها و جوامع سردفتری در شهرستان‌ها، دوستان و همکاران به صورت پراکنده حسب ذائقه و منش و روش و رفاقت به بحث و بررسی مسائل مربوطه به صورت پراکنده می‌پردازند و در‌‌ همان گستره نتایج خویش را طلب می‌کنند لذا، وجود جامعه حقیقی وبلاگ نویسان بر‌‌ همان روال نمی‌تواند چیزی بر آنچه هست بیفزاید.

2 ـ تشکل فعالان وبلاگ نویس به جهت گستره جغرافیایی آن نمی‌تواند تابع جا و مکان خاصی بوده ودر محدوده دفتر و محل خاص تعریف و تشکیل شود تا اهداف خود را پیگیری کند.

3 ـ وضعیت و موقعیت شغلی و حرفه‌ای و نیز منش و روش سران دفا‌تر ـ تا آنجا که اینجانب به اندک تجربه دوازده ساله خود شاهد آن بوده‌ام ـ مجال انجمن ها و تشکل‌های حقیقی را ـ لااقل ـ در حال حاضر به صورت مثبتی پیش رو قرار نمی‌دهد.

اما آنچه که اینجانب به طور گذرا در نشست ساری به عنوان «جامعه مجازی» به بیان شیوه آن پرداختم: وجود یک سایت اینترنتی به عنوان هسته اصلی جامعه مجازی بود که علاوه بر معرف هویت جامعه مجازی بودن، با بیان نظرات، درج مقالات، بحث‌ها، ارائه پیشنهادات و حتی انعکاس اخبار و وقایع بتواند اثر گذاری آزادانه تری نسبت به کانون‌ها و جوامع داشته و از سویی با دادن امکانات ـ مانند فضای وبلاگ ـ به فعالان حوزه سردفتری بتواند به رفتار‌ها شفافیت، نظم و هدف داده و در جهت تعالی حرفه و متصدیان آن تلاش نماید و با استفاده از‌‌ همان امکانات و فضای سایبری نیز جلسات مسئولان جامعه و همکاران به صورت مجازی و اتاق‌های گفتگو و تشکیل جلسات جامعه انجام پذیرد. بنا بر این عمده دلایل بنده:

1 ـ سرعت روز افزون جابجایی اطلاعات و اخبار، ایجاد تشکل در غالب مجازی را نه فقط ایجاب که به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مطرح می‌نماید.

2 ـ بالا بودن هزینه‌های جابجایی و مدیریت زمان فعالیت درفضای مجازی را بسیار مقرون به صرفه نشان می‌دهد.

3 ـ وبلاگ نویسان حوزه سردفتری نوع بیان و حرکت خود را از طریق مجازی آغاز کرده و ادامه می‌دهند لذا به این فضا مأنوس بوده با توجه به استمراری که در این فضا دارند، جامعه مجازی‌‌ حرکت آنان را شکل داده و هدف گذاری می‌نماید.

4 ـ سرعت و سهولت و امکان گفتگو و تبادل نظر در فضای مجازی قابل مقایسه با وضعیت حیقیقی نیست.

5 ـ ترغیب به حضور و حضور فعال همکاران در حوزه مجازی ـ با توجه به وجود امکانات آن در تمامی دفا‌تر و منازل ـ اسهل و مقرون به صرفه‌تر از نمونه حقیقی آن است.

6 ـ با توجه به طرح‌های آینده فعالیت برخط دفا‌تر، لزوم یک تشکیلات و مرکز و رابط مجازی بسیار قوی از ضروریاتی است که عدم وجود آن اصولا قابل تصور نمی‌باشد. جامعه مجازی می‌تواند بنیان و پیش زمینه‌های آن را فراهم کرده و فعالیت مجازی را در میان همکاران نهادینه کند.

7 ـ در فضای مجازی ایجاد انجمن‌ها و تشکل‌های متفاوت و مختلف که بتواند سلایق مختلف را نمایندگی کند بسیار سهل و امکان پذیر است.

8 ـ فضای مجازی جامعه امکان تبادل علمی و تجربی سریع و مستمر را فراهم می‌نماید.

9 ـ فعالیت در فضای مجازی می‌تواند خصوصی و عمومی باشد.

بنا براین دلایل و دلایل دیگری که همکاران می‌توانند مطابق دانش، برداشت، سلیقه و تجربه خود بر لیست فوق بیفزایند، فکر می‌کنم در جهانی مجازی که درکنار جهان حقیقی ما وجود دارد می‌توان تشکیل یک تشکل مجازی واقعی و مؤثر را تجربه نموده و با تکامل آن بنیان و طرحی نو در انداخت.


برچسب‌ها: جامعه مجازی, نشست یزد, سردفتران وبلاگ نویس
|+| نوشته شده توسط علی امینی در یکشنبه هفتم آبان ۱۳۹۱ و ساعت 1:0  
  جـامعـه سـردفتـری در مقـابـل آزمـونی بـزرگ ـ یه نقل از وبلاگ جناب طباطبائی ـ

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین

ابتدا این قسمت از نوشته دردمندانه  اما محکم و منطقی استاد ارجمند ، همکار گرانمایه و سردفتر محترم و پیشکسوت جناب طباطبائی  را بخوانیم :

« زمانی که قانون و شرع تسلط اشخاص بر اموالشان را محترم دانسته چرا باید با اعمال سلیقه از بالا به پائین نگاه کنیم؟ چرا بر یک امر غیر منطقی اینچنین اصرار ورزیم؟ تمام هم و غم زعمای قوم صرف آن میشود که سران دفاتر را مجبور کنند حق التحریر را از طریق سیستم بانک ملی واریز کنند و بدون اینکه صراحتا بر این امر بعلت وجود منع قانونی تکلیف نمایند راه های دورزدن و محاصره و به عبارتی حمله گازانبری را آزمایش میکنند ابتدا بازرسین می آیند و بدون هیچگونه دلیل منطقی یا قانونی درخواست واریز می نمایند و چون جوابی نمیگیرند با فرم تعهد بازمیگردند که از این پس چنین شود ... عده ای مرعوب میشوند و محافظه کاری را بر ایستادگی و مقاومت ترجیح میدهند ولی حضرات را راضی نمیکند ... از دفتر نظارت و بازرسی سازمان به مدیران کل تکلیف میشود تا با توجه به  لیست ارسالی دفاتری که تحریر را واریز نمیکنند  سران دفاتر را بازرسی و صورتجلسه شود در اینجا نیز عده ای از همکاران که نگران آینده خود شده اند واریز را آغاز میکنند درحالیکه اعتقادی به قانونمندی آن ندارند .... بازهم سازمان رضایت نمیدهد زیرا هنوز به صد درصد نرسیده است و اینبار تقصیر را به گردن پوزهای بانکهای دیگر میدانند و تصور مینمایند سران دفاتر تنها مشکلشان پوز ملی است و برایشان قابل قبول نیست معضل  اصلی دور زدن قانون است و سردفتر برای خودش شخصیت دارد و حاکمیت خود بر مالش را و محدوده شغلیش را محترم میشمارد و اگر مقاومتی هست در همین راستاست سئوال اینجاست اگر شما مسلط بر این حق مسلم سردفتر هستید چرا در تبصره 7 تعرفه آن را صراحتا تکلیف نکردید ... »

با خواندن این قسمت از نوشته جناب طباطبائی باور بفرمائید ناخودآگاه این شعر حافظ بر مخیله و ذهنم خطور کرد آن جا که فرماید : گوئیا باور نمی دارند روز داوری / کاین همه قلب و دغل در کار داور می کنند . من نمیدانم و جدا جای سوال دارد که چرا سازمان محترم ثبت و کانون سردفتران تا کنون در مورد آئین نامه قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی اقدامی نکرده اند ؟ چرا این همه مشکل برای مراجعه کنندگان به دفاتر جهت استعلامات ثبتی ایجاد کرده اند ؟ چرا بیمه سردفتران که حق شرعی و قانونی آنان است و برخی با مشکلات جدی مواجه اند را ساماندهی نکرده اند ؟ چرا وضعیت اوراق دفاتر این همه انتقاد و ایراد را به هم رسانیده ؟ آنوقت تمامی مشکل آنان امر غیر قانونی دستگاه پوز شده است . تطویل کلام نمی کنم . استاد گرانمایه ام حق مطلب را شرعا ، قانونا ، عرفا و منطقا با حدود سی سال سابقه مثبت سردفتری و احاطه علمی و عملی به موضوع بیان کرده اند . من این نکته را اضافه کنم : آقایان ! ایشان ـ و بنده و بسیاری از همکاران شریف حرفه کتابت بالعدل ـ در این انتقاد و سخن خویش مستظهر به کلام خدا ـ قاعده شرعی تسلیط ـ و قانون و مقررات کشور ـ رأی لازم الرعایة دیوان عدالت اداری ـ هستیم . لطفا بیان بفرمائید مستندات شرعی و قانونی شما درهدر دادن منابع مالی و مدیریتی کشور در اصرار بر موارد غیر قانونی چه می باشد ؟ نوشته جناب طباطبائی را با دقت و درایت در ادامه مطلب مطالعه فرمائید و از همکاران وبلاگ نویس می خواهم در صورت صلاحدید و لزوم همکاری در این زمینه متفقا به انتشار نوشته ایشان اقدام تا بلکه کسی صدای ما را بشنود .


برچسب‌ها: دستگاه پوز, الزامات فراقانونی
ادامه مطلب
|+| نوشته شده توسط علی امینی در دوشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۱ و ساعت 22:13  
 طـرح اصـلاح قانـون دفـاتر اسناد رسمی استاد

استاد گرانمایه و ارجمندمان جناب آقای طباطبائی در وبلاگ وزین خود به معرفی وابتکار بدیع و به جای همکار ارجمند جناب آقای فتحی در وبلاگشان در رابطه با نقد و بررسی طرح اصلاح قانون دفاتر اسناد رسمی مصوب 1354 پرداخته اند که امید است همکاران و سایر علاقمندن به خصوص وبلاگ نویسان حوزه سردفتری مراجعه و از این فرصت ساده و بدون زحمت جهت بیان  نظر خود اقدام فرمایند که به یقین موجب اعتلای حرفه و وفاق و همراهی همکاران خواهد بود .

البته بیان آراء توسط همکاران صاحب نظر و اهل قلم و به ویژه همکاران وبلاگ نویس مانع و مکفی از آن نخواهد بود که نظرات و دیدگاه های تفصیلی خود را به هر طریق ممکن و به خصوص از  طریق فضای مجازی منتشر و به سمع و نظر همگان نرسانند که به یقین مورد توجه و استفاده و حداقل امر، موجب غنای علمی و فرهنگی حوزه وبلاگ نویسان سردفتری خواهد بود .


برچسب‌ها: اصلاح قانون دفاتر اسناد رسمی
|+| نوشته شده توسط علی امینی در شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ و ساعت 12:35