من و تردیداتم ـ به بهانه 5 مین نشست جامعه مجازی ـ

هر چه به نهم و دهم آبان نزدیکتر می شدم تردید در رفتن به نشست بیشتر بر من غلبه می کرد ! گرچه دیدار دوستان غنیمت است و بحث و آموختن و تبادل تجارب فرصت . اگر چه بنا بر برنامه ریزی دقیق میزبان بسیار بسیار بزرگوار و منظم ، علی الحساب حصه خود را پیشاپیش پرداخت کرده بودم ولی داشتم فکر می کردم چه لزومی دارد این همه راه ـ یا بخوانید راه طولانی ـ را بپیمایم تا به مقصد برسم و آخر هفته خویش را به بحث و گفتگوهای دراز در مورد مصائب و مشاکل تاریخی و جدید الحدوث دفاتر بگذرانم ! بگذار من هم به جای کاتب العدل ، جالب البخت باشم و بی دغدغه به کار و بار خویش مشغول ، اما چاره نبود . رودربایستی و حس خوب شرکت در نشست و کنفرانس هم که شده مرا راه انداخت .

با خود فکر می کردم راه من نزدیک است ولی چقدر باید حوصله وانگیزه داشته باشند کسانی که راه طولانی به این شهر دود و دم و دردسر یا د.د.ت ـ دود و دم و ترافیک ــ را حالا با هوایپما ، قطار ، اتوبوس و ماشین شخصی ـ حتی اگر این روزها قطارها و ماشین ها راحت اند ـ طی می کنند ـ مانند حضرات اساتید و همکاران طباطبائی از یزد ، خادمی از مهاباد ، عطاریفر از مراغه ، خانم ها فرهادی و حاتمی از یاسوج و اردبیل و .... ـ  تا در پنجمین نشست جامعه مجازی سردفتران و دفتریاران وبلاگ نویس شرکت کنند . حتی اگر اولین جامعه متشکل مجازی شناخته شده در فضای سایبری ایران باشد ! حتی اگر محل اسکان و برخی گفتگوی های آن در فضایی دلنشین بر تارک دل جنگل لویزان در شمال تهران باشد که همچون نگینی برجسته پایتخت را چون حلقۀ انگشتری در پیرامون و زیر نگاه مدرن خویش داشته و حتی اگر این که دوستان از راه رسیده با ذوق و شوق زائد الوصفی مورد استقبال بزرگوارانه و گرم برگزار کنندگان قرار گرفته و بلافاصله سراغ دیگران را هم بگیرند !  واقعا چقدر انگیزه و حوصله میخواهد . من که در خود سراغ نداشتم ! البته چایی داغی را که از فلاسک مبارک در هوای خنک با سوهان حبه قم تقدیم داشتم بسیار به همگی مان چسبید .

متأسفانه به جلسه افتتاحیه که روز اول نشست و در سالن اجتماعات کانون و با برنامه ریزی خاص و بسیار موفقی انجام شد نمی توانم ایرادی بگیرم . باید اعتراف کنم اگر نمی رفتم ، درک نکردن این جلسه خسرانی مبین بود . قرائت قرآن توسط استاد حاج کریم منصوری که قرائت او در اجلاس سران هنوز در یادها باقی مانده و اجرای فوق العاده برنامه توسط دکتر فرزاد جمشیدی که کلامش همچو نقل و نباتی بود که بر قایق بادپا به آرامی و با سرعت ساری و جاری می شد و حلاوتی را به کام می ریخت ناموصوف و سخنرانانی که عالمانه و به خوبی و با سلیقه و دقت انتخاب شده بودند ، هر کدام مکمل یکدیگر در جهت هر چه بهتر برگزار شدن مراسم و در جهت نشست .

موضوعات ارائه شده نیز کاملا ویژۀ سردفتران وبلاگ نویس و علاقمندان به فضای مجازی بود . نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد . حاکمیت سند ، نگاه جامعه شناختی و انسان شناسانه به دفاتر و وبلاگ نویسی دفاتر و ملاحظات فنی آن هر کدام موضوع بکری بود که تا سخنرانی ها  شنیده نشود یا متن آن ملاحظه نگردد ارزش و محتوی آن ادراک نخواهد شد .

برای اولین بارهم بود که میدیدم اعضای برجسته هیأت مدیره محترم کانون تمام وقت در یک جلسه حضور می یابند . سخنان افتتاحیه ریاست نیز بسیار خوب بود . هر چند که میدانم این دغدغه ها نمی تواند انگیزه کافی برای حضور در این جلسات باشد .

حضور اختصاصی ایشان در روز پایانی نشست و مهر بیش از حد ایشان به یک یک حاضران و بی ریایی در جلسه و سخنان داهیانه ، جامع ، حساب شده ، دلسوزانه ، بلند نظرانه و بیان تلاش های بی وقفه جهت اعتلای صنف حرکت در مسیر قانون و گزارش کارهای انجام شده برای آسایش وصیانت حرفه ، یا سخنان جناب گودرزی دیگر عضو هیأت مدیره در مورد بیمه و یا حضور جنابان آقا صفری و سیروس ، میراب زاده و عظیمیان که با مهر و فروتنی پرسش ها را پاسخ گفته و با همکاران وبلاگ نویس که شاید دومین باری بود که در کانون حضور می یافتند عکس یادگاری می انداختند ، نمی توانست برای سردفتری همچون من که توقعات و انتظاراتش بسیار است و کار را به دیگران سپرده که خود در آسایش باشد ، دلیلی شود که به خود زحمت سفر و حضور بدهد .

هر چه باشد من ! ساخته شده ام برای وبلاگ نویسی و حتی جامعه مجازی به برکت وجود من شکل گرفته ! و آئینه تمام نمای بیان مشکلات و معضلات و کاستی ها و کمی ها و اشتباهات و سوء مدیریت ها و حیف و میل ها و وضعیت نابسامان دفاتر و ... هستم و نظرات بلندم را افراد باید عملی کنند نه این که این همه راه را طی کنم و هزینه نمایم تا سخنان و تعالیل و کارهای دیگران را بشنوم ! من ! بارها و بارها نسخه چگونگی حل مشاکل و اعتلای صنف را پیچیده و عالمانه نظرات خویش را بیان کرده ام اکنون این دیگران هستند که بایستی با استفاده امکاناتی که البته من ! در اختیار آنان گذارده ام به عملی کردن ایده ها و فرضیه های من ! وهمکارانم بپردازند !

من البته باز نمی توانستم رفتن خودم را به جلسه ای توجیه کنم که تلاش داشت مشکلاتی را بررسی نماید که من نقشی در ایجاد آن نداشتم ! از طرفی اگر کار در دفترخانه و به عنوان سردفتر نشد جای دیگر! واقعا چه اهمیتی داشت که بخشی از جلسات به خطراتی که جامعه سردفتری اسناد رسمی را تهدید می کند اختصاص یابد؟! کار پر درآمد و کم مشغله و بی مسئولیت و راحت همچون سردفتری که در دنیا کم نیست . یکیش دلالی ، دیگری اش بنگاه داری و آن یکی اش برنامه ریزی برای مشاغلی که اعضایش حال و حوصله یا دانش کافی برای برنامه ریزی ندارند . آن سال ها می گفتند با یک خط موبایل و یک دسته دلار سر چهارراه استانبول میشود بهترین درآمد را داشت. مگر جمشید بسم الله نبود ؟!

مرا چه کار به این که دست و آستین بالا زده و کمر همت علمی  و عملی بربندم تا تلاش ملی سازمان ثبت در جهت سیستم ثبت الکترونیک اسناد موسوم به ثبت آنی را در مسیر حق و قانون و جهت رفاه خلایق و کم شدن بار مسئولیت مان و ایجاد نظم درامور اموال و اسناد کشوری به سلامت به  مقصد عالی اش برسانم ؟!!

راستی جناب دشتی می فرمود طرح اصلاح قانون دفاتر درکمسیون مجلس شورا مطرح است و از تلاش هایی که ایشان وهمکاران داشتند گزارش می داد . خواست ایشان این بود که همکاران در این باره نیز به تلاش علمی و عملی در سطح کشور بپردازند . با خودم فکر می کردم ما در دفاتر کم دغدغه داریم که بخواهیم به این مسائل هم فکر کنیم ؟! نهایت این که طرحی را قانون می کنند که ما را به سطح کارمندی تنزل دهد و تمامی دغدغه های کتابت بالعدل ونیز مزایای بی حد و حصر شغلی مان !! را می گیرد . چه بهتر از این ؟! تازه می شویم کارمند و حقوق بگیر دولت و در قبال روزی دوساعت کارمفید ـ مطابق آمار ـ با آب باریکه ساخته و چند شغله می شویم ! دغدغه اش کمتر مزایایش بهتر ! تازه از دست کارمندان و خواست ها و مشکلاتشان و ادارات مختلف ارباب توقع که در این سال ها شده ایم عملۀ بی جیره و مواجب آنان و مصحح اغلاط شان نیز خلاص می شویم ! بگذار مثلا حتی همکار عزیز و  ارجمندم آقای اسحاقی رئیس جامعه قم روز تعطیلش را خراب کرده و آن همه گرفتاری های شخصی اش را که می دانم رها کند و به دغدغه این قانون روز جمعه به تهران بیاید تا در تدوین قانونی مناسب مجلسیان را یاری بخشند . بگذار قانونی تصویب کنند که سال بعدش ماده واحد ، دو سال بعدش تبصره و سال سومش اصلاحیه بخورد و بر سردرگمی ها بیفزاید ! مگر می توان تجارب نظری و عملی یک صنف را نادیده گرفت و برایش قانون نوشت ؟!

حسب تصویب جلسات قبل ، سایت جامعه مجازی نیز به همت و تلاش قابل تقدیر و فوق العاده جناب جمشیدی مسئول روابط عمومی جامعه و همکارانشان و به خصوص مهندس خوش خلق و دوست داشتنی و مؤدب برنامه نویس نیز ایجاد و در این نشست رونمایی شد . الحق که سایت خوبی است و با تصمیمات و نظراتی که مطرح شد بسیار بهتر هم خواهد شد . دیگر می توان حتی زحمت طرح ایراد و انتقاد در وبلاگ را هم به خود ندهیم و این مسائل را عالمانه و خودبینانه و بر محور دانش های شخصی مان در سایت جامعه مطرح کنیم ! می توانیم یک تریبون تازه برای رفتارهای بدیع خود بیابیم ! ضمن این که قرار است تالار گفتگو و سالن همایش و سخنرانی هم داشته باشد . اما آیا همه این ها ارزش رفتن داشت ؟ فکر نمی کنم ! باید در رفتنم به این جلسات تجدید نظر اساسی کنم !

نمیدانم چرا اما با این وجود لحظه جدایی و خداحافظی سخت بود ؟ دلمان نمی خواست تمام شود . شاید به خاطر این بود که خودم اهل تظاهر و خودنمایی هستم و میخواستم به خود بباورانم که این همه زحمت و هزینه و دردسر بی فایده نبوده است و خودم را از تک و تا نیندازم !!  می توانستم با هزینه کمتر در شهر خودم همین پذیرایی و غذا را حالا با کیفیت پائین تر برای خودم فراهم سازم و به جای گرمی محفل دوستان از گرمای شومینه استفاده کنم ! چه تفاوت دارد ؟! با این وجود برای جلسه بعدی چندین دعوت و پیغام و پسغام وجود داشت ! و همکاران مخلصانه برای میزبانی خود توجیه و تعلیل می آوردند ! مگر جامعه مجازی نوبر است ؟! شب هنگام که به خانه رسیدم ترجیح دادم برای فراموشی غم خویش بخوابم !

با این وجود و از باب وظیفه مرسوم ! و ادب معمول از حضرات استاد جمشیدی بزرگوار و خستگی ناپذیر و دلبندان و داماد ارجمندش که حسرت معارفه شان بر دلم ماند و همکارانش جناب سلیمی عزیز و سهرابی گرامی و صادقیان دوست داشتنی تشکر کرده عذر زحمات و جسارت ها را تقدیم می دارم و از پرسنل محترم و تلاشگر کانون  نیز تشکر می نمایم .

این نشست یک بیانیه پایانی هم داشت که می توانید آن را به همراه تصاویر و گزارش نشست در اینجا ببینید .

ضمنا از این پس برای ارتباط با مسائل جامعه مجازی و کل مسائل سردفتری اسناد رسمی می توانید به سایت www.parsvandar.com مراجعه فرمائید .


برچسب‌ها: نشست تهران, سایت پارس وندار, بیانیه نشست وبلاگ نویسان, جامعه مجازی وبلاگ نویسان
|+| نوشته شده توسط علی امینی در یکشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۲ و ساعت 2:34  
 پنجمین نشست جامعه مجازی وبلاگ نویسان حوزه دفاتر اسناد رسمی

رفتیم که باشیم

 

هستیم به ماندگاری

 

 

پنجمین نشست


جامعه مجازی سردفتران و دفتریاران وبلاگ نویس


آبانماه 1392 تهران


برچسب‌ها: نشست پنجم جامعه مجازی, نشست تهران
|+| نوشته شده توسط علی امینی در چهارشنبه هشتم آبان ۱۳۹۲ و ساعت 12:59  
 اندک اندک جمع مستان می رسند ...

فصل خزان و سوز سرما و زردی برگ درختان مانع از آن نمی شود که چون بیشتر به ماه میانی پاییز می رسی دلت بهاری نشود و نه بهاری که چنان گرمی بر وجود بی روحت در این روزها بریزد که یاد تموز کنی . العاقل یکفیه الاشاره .

سخن به ایما و اشاره گذاردن نه به پرهیز از صراحت که برای ورود به مطلب است آهسته آهسته برای مزه مزه کردن طعم خوش دیدارها و تجدید دوستی ها و به درازا کشاندن وصف آن ، که نصف العیش است . نشست آتی جامعه مجازی سردفتران و دفتریاران وبلاگ نویس را می گویم که قرار است در روزهای نهم و دهم آبان ماه به گرمی حضور هم اندیشان و همکاران و هم نویسان که فضای مجازی نقطه وصل شان شده در روزگار تشتت ها و جدایی ها سردی ماه میانی پاییر را بی اثر کند برگزار شود . آن هم در فضایی همه برآمده از ذوق بی پایان برگزار کنندگان در دل زیبای طبیعت .

تقارن این نشست با دو موضوع اجرای «ثبت آنی» وبنیان و روگشائی از«سایت جامعه مجازی» که برآمده از تجربه و هماهنگی نشست های قبلی است اهمیت و حساسیت نشست را دو  چندان کرده . همه شوق و امیدم به برگزاری هر چه با شکوه تر و صمیمانه تر نشست و البته دقیق بودن برنامه ریزی ها و جلسات و بهره مندی از حضور حاضران و به دست آوردن نتایج ملموس در جهت اعتلای حرفه و نشان دادن جایگاه جامعه مجازی است .

در کنار این ها تصور کنیم تلمذها و یادگرفتن ها و گفتگوها و دیدارها و تجدید دوستی ها را در آن طبیعت پاییزی که با توجه به خستگی های مفرط این ماه های اخیر نیازی است ناگزیر برای تجدید قوا و ادامه راه تا رسیدن به نوروز دلپذیر .

برای فرهیختگانی که قصد حضور دارند یا همراهان جامعه مجازی که هنوز تصمیم به شرکت نگرفته اند لازم به تذکر نیست که اعلام تصمیم و همکاری با برگزار کنندگان از لحاظ ثبت نام و انجام باقی امور که در وبلاگ سردفتری و بنچاق از طرف استاد ارجمند و میزبان بزرگوار معین و اعلام گردیده وهمچنین ارسال مقالات تا چه اندازه می تواند موجب بهتر و مفیدتر برگزار شدن نشست شود. به امید دیدار در پنجمین نشست جامعه مجازی آبان ماه ِ تهران .


برچسب‌ها: نشست پنجم جامعه مجازی, نشست تهران
|+| نوشته شده توسط علی امینی در دوشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۲ و ساعت 13:57