دست اندازی ! یا دست انـداز « ی » ؟

اصناف گونه گون در جوامع مختلف را هر کدام آداب و رسوم و گفتار و منش و کنش و واکنشی است که برخواسته و برگرفته از منشأ و خواستگاه و مقصد و مأوی همان صنف است .

مثلا ریاضی دانان را کلام همیشه با حساب و محاسبه است و اصحاب تاریخ را سخن از وقایع گذشته و نقد و تحلیل پیشینیان و دقت در امور آنان همانگونه که اهل ادب را شاهد آوردن از شعر و پیراستن کلام از ناراستی ها و استوار نمودن نثر و نظم و گفتار بر اساس موازین ادبی و دستوری هر زبان است .

همین گونه اند جامعه حقوقی و قانونی جوامع از جمله وکیل و قاضی وسردفتر ... که دیده آنان بر قانون و سخن آنان از قانون و استناد آنان به قانون است در هنگام بیان و سخن از حق و جستجوی حقوق در میان تکالیف !

بنا بر اطلاع  دوستان و مستندا به وبلاگ محترمی که گفته میشود به کانون محترم سردفتران و دفتریاران نزدیک است عنوان گردیده که قرار شده ـ شاید مقرر گردیده ! ـ تا کانون سردفتران و دفتریاران بخشی از امکانات خود را در اختیار واحد بازنشستگان قرارد دهد !

بنا بر قانون دفاتر اسناد رسمی جزئی از اجزاء امور محوله بر عهده کانون سردفتران و دفتریاران از کل اهدافی که کانون بواسطه آن شخصیت حقوقی پیدا می کند رسیدگی به امور بازنشستگان ـ منحصرا حقوق بازنشستگی زیرا از لحاظ بیمه بازنشستگان همچون سردفتران و دفتریاران شاغل می باشند ـ است که این امراز بدو تشکیل کانون تا کنون به نحو قانونی انجام می یافته است .  

بنابراین ایجاد هرگونه اختیارات یا اضافه نمودن صلاحیت یا امکانات در امر بازنشستگان علاوه برآن که بایستی بر اساس و منطبق بر قانون باشد نمی تواند زائد بر آنچه که مربوط به سایر وظایف است نیز باشد . یعنی اگر اولیاء کانون یا سازمان ثبت به عنوان ناظر بر کانون جزئی از آن اجزاء را به جای یک کل بنشاند علاوه برآن که این امر باید به سایر اجزاء نیز تسری پیدا کند علیحده نیازمند استناد قانونی و حقوقی می باشد که البته و صد البته افزودن این اختیارات و صلاحیت ها  اگر بر کانون هزینه ای را تحمیل کند این امر مستفاد از عمومات و شرعا می بایستی با رضایت صاحب مال باشد .

حال بر اساس آنچه که صاحبان اطلاع بیان داشته اند جمعی از سران دفاتر بازنشسته بنا بر میل و تصمیم شخصی و خود محوری مبادرت به تشکیل یک انجمن یا محفل یا تشکل شخصی نموده و با ثبت رسمی آن در مراجع قانونی تصمیم به انجام فعالیت گرفته اند که تا اینجای موضوع امری است سراسر و صد درصد شخصی و خصوصی و هیچ ربط و ارتباطی نمی توان میان آن تصمیم و آنچه مبنای تشکیل کانون قانونی سردفتران و دفتریاران گردیده است یافت .

در این صورت این کانون اخیر الذکر را کمترین حقی و حقوقی ولو اندک و ناچیز و حتی از باب تبرع نسبت به کانون سردفتران و دفتریاران و منابع مالی و پرسنلی و تشکیلاتی آن نمی باشد که اگر بازنشستگان را حقی علی حده در کانون بود مشمول آنچه که ذکرگردید می شد چه رسد به این کانون شخصی که براساس میل و تصمیم اشخاص ـ هر چند مبارک و میمون باشد ـ تشکیل یافته  است .

نکات دیگری که از وبلاگ های همکاران مستفاد می گردد تحمیل این تشکل خصوصی بر کانون سردفتران خارج از اراده هیأت مدیره کانون و حتی بنابر برداشت مفهومی بدون اطلاع ریاست محترم سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به عنوان ریاست عالیه دفاتر و کانون سردفتران بوده است که اگر چنین باشد بسیار جای ابهام و سوال و تشکیک داشته و به نظر نمی رسد افراد وابسته به جامعه حقوقی و قانونی صحنه را چنان دیده یا ارزیابی نموده باشند که مبادرت به ریسک بنمایند .
 گو اینکه از دید اصحاب حقوق و قانون پاره ای تخلفات و تفسیرهای ناصواب از حق و قانون مخفی نبوده و گاه و بی گاه به صراحت و ایما و اشاره بیان می گردد ولی دست اندازی به اموال یک صنف آن هم در روز روشن و در خیابان شهید مطهری تهران چیزی نیست که قابل پیگیری و مؤاخذه وبازخواست نباشد مگر اینکه راست کنندگان این بدعت را دستمایه « زور » به جای حق و قانون باشد .

امیدوارم بواسطه ضعف و رکودی که اکنون بر جامعه سردفتران حادث گردیده و حقوق آنان حتی از سوی سازمان و بدتر از آن کانون و شاید بنابر مصالحی نادیده گرفته می شود این توهم در برخی افراد ایجاد نشود که این طبقه را زبانی و قلمی و گامی و تصمیمی برای دفاع نمی باشد .

در نخستین گام انتظار می رود کانون محترم سردفتران نسبت به این موضوع اطلاع رسانی بایسته و واقعی و به دور از تعارفات معمول اداری انجام داده و از طرفی سازمان محترم ثبت اسناد و املاک درقبال دغدغه ها و نگرانی های سران محترم دفاتر و دفتریاران گرامی حساسیت لازم را نشان دهند مبادا عمل یک تشکل شخصی فتح بابی شود برای تطاول و دست اندازی به حقوق بخشی معتمد و محترم درجامعه .

|+| نوشته شده توسط علی امینی در پنجشنبه سیزدهم آبان ۱۳۸۹ و ساعت 3:27